part"11*fuck

154 15 0
                                    

- آه.... آه... نام... نامجون...

نامجون چشماش گرد شد وقتی دید جین داره اسمشو ناله میکنه
نامجون دستشو روی گونه جین گذاشت و نوازش کرد

Jin pov:

چشمامو باز میکنم انگشت های کشیده و مردونه نامجون داشت گونه های منو نوازش میکرد

فاک.... ؟ چیشده؟.....نکنه صدای خواب خیسمو شنیده باشه؟ اگه اسمشو ناله کردم شنیده باشه چی؟

سریع خودمو به یه طرف دیگه میزنم و ادای ادم هایی که ترسیدن رو در میارم

-اوه نامجون منو ترسوندی

***********

نامجون با تعجب به جین نگاه میکنه و لبخند چال دار میزنه

+آه ببخشید نمیخواستم بترسونمت فقط زیاد خوابیدی گفتم بیدارت کنم خیلی میخوابی

جین پوف میکشه و خیالش راحت میشه که نامجون نشنیده
-آه ممنون که بیدارم کردی

جین لبخند زد و از روی تخت بلند شد

نامجون بدون اینکه حرفی بزنه از اتاق خارج میشه و سعی میکنه فراموش کنه
و روی مسابقات تمرکز داشته باشه تا حواسش پرت نشه

صدای پای جین رو پشت سرش میشنوه و سعی کرد توجه نکنه اما نمیشد برگشت و به صورت سرخ جین که شبیه توت فرنگی بود نگاه کرد و لبخند چال دار زد

-من...... من... میشه.....

نامجون به لکنت جین لبخند زد و این جین رو صد برابر ناز تر میکرد نامجون همون لحظه خم میشه و گونه جین رو میبوسه و کنار گوشش جین لب هاشو میکاره

+ چرا لکنت گرفتی بیبی؟

جین سرخ شد و همون لحظه گوشیه نامجون زنگ میخوره
نامجون کنار میاد و زیر لب فحش میده

سمت تلفنش میره

جین داشت خدارو شکر میکرد که تلفن زنگ خورد و دیگه نیازی نبود حرفشو کامل کنه چون یادش رفته بود البته قرار بود به نامجون بگه یادش رفته

دستشو روی گونه خودش میزاره و جایی که لب های نامجون فرود اومده بود هنوز هم داغ بود

نامجون تلفن رو جواب میده و به وضوح عصبی بود

+بله

# نامجون مسابقه نداری
+فاک چی میگی ؟
# حریفت مرده
+چرا؟
#تصادف بوده مست کرده بوده بعد ماشین بهش میزنه و توی دره پرت میشه

نامجون یکم ناراحت شده بود چون حریفش دوستش بود هر چند حریفش نامجون رو دشمن میدونست

+باشه مراسم دفن منو خبر کن
# هفته دیگه سه شنبه
+باشه خدافظ

تلفن رو قطع میکنه روی میز پرت میکنه و دست به کمر میشه و لبشو میگزه و به زمین خیره میشه

My big promise  <namjin>Donde viven las historias. Descúbrelo ahora