Permission?

49 9 4
                                    


تهیونگ:
اروم از تو بغلم بیرون اوردمشو یه چراغ خواب کوچیک روشن کردم
کوک: چیکار میکنی تهیونگی؟
با تعجب برگشتم سمتشو به شوخی گوششو گرفتم
تهیونگ: ادم بزرگترش رو اینجوری صدا میکنه؟ به اسم کوچیک؟؟؟
کوک: باشه کاپیتانه پیر
تهیونگ: هی توله پیر با من بودی؟
سریع لپشو گاز گرفتم
کوک: عه عه توله چیه؟ من بزرگ شدم پیر
دیگه به حرفش گوش ندادمو دستمو رو لبش گذاشتمو جدی نگاش کردم
..................................
کوک:
با جدی شدنش ساکت شدم که دستشو برداشت و با لبخند دستامو گرفت
تهیونگ: توله دستتو جلوم نگه دار باشه؟
سرمو تکون دادمو به بازوش نگاه کردم که یه زخم تازه و کمی خونی دیدم و با تعجب خیره اش موندم که تهیونگ با دیدن نگاهم استین کوتاهشو یکم پایین تر کشید
تهیونگ: توله چشماتو ببند
بی حرف چشمامو بستم که تیزی ای رو زخم دستم احساس کردم و تقریبا سکته کردم
مگه باند نداشتم؟؟؟ کی باز کرد اخه.... داره با تیغ میزنه به دستم....؟
با فهمیدن کشیده شدن اون تیزی رو دستم ولی بی درد بودنش باعث شد چشمامو باز کنم و بفهمم خودکار رو دستمه
کوک: چیکار دا-
خودکارو اروم رو لبم زد و بهم فهموند ساکت بمونم
و صداشو صاف کرد و درحالی که طرح هایی با خودکار مشکی میکشید شروع کرد به خوندن
تهیونگ:
And if you ask me to, Daddy's gonna buy you a mockingbird
و اگر تو ازم بخوای ، بابایی برات یه مرغ مقلد میخره

I'ma give you the world
من دنیا رو به تو می دهم

I'ma buy a diamond ring for you, I'ma sing for you
من برات یه انگشتر الماس میخرم ، من برات اواز میخونم

I'll do anything for you to see you smile
هر کاری برات میکنم تا لبخندتو ببینم

And if that mockingbird don't sing and that ring don't shine
و اگر اون مرغ مقلد آواز نخوند و اون انگشتر ندرخشید

I'ma break that birdie's neck
گردن اون پرنده رو میشکونم

I'll go back to the jeweler who sold it to ya
برمیگردم پیش اون جواهر فروش و انگشترو به خودش میفروشم

And make him eat every carat, don't f-k with Dad!
و مجبورش میکنم تک تک قیراط های انگشترو بخوره بهتره با بابایی در نیوفتی

بعد تموم شدن اهنگ که منو به اشک وا داشته بود به دستام نگاه کردم
کل دستمو....رو تمام زخمام ستاره کشیده بود و شبیه یه منظره پر ستاره
با گریه نگاش کردم
تهیونگ: ببخشید که صدام بد شد ولی نیاز بود بدونی لینو و یونگی هستن و چان و نامجون اپاتم که همیشه منتظر یه حرفن که برات هرکاری بکنن
و من.... من از اونا ام بیشتر مواظب توله کوچولوی گریه اومم
صدام در نمیومد که بهش بگم اهنگش قشنگ بود....حرفاش قشنگ بود و چقدر کارش قشنگ بود و چقدر ممنونش بودم که نقطه قشنگ زندگیم بود
فهیمد نمیتونم حرف بزنم پس بوسه ای به سرم زد و چند ثانیه به چشمهام نگاه کرد
تهیونگ: نمیتونم جلوی خودمو بگیرم....ببخشید
خم شد و چشماهام و بوسید.... کوتاه بود مدت زمانش ولی نه برای من... من تو همون لحظه که لباش به پلکام و مژه های خیسم رسید گیر کردم ولی اون رفت
از پنجره رفت و قبلش تو گوشم گفت ببخشید که بدون اجازه ات خواستمت

Permission?
اجازه؟

اهنگ این پارت تو چنل تلگرام که ایدیش تو بیوعه اپ شده میتونید با #songpart9 پیداش کنید✨🤍

𝒔𝒖𝒊𝒄𝒊𝒅𝒆 𝒄𝒂𝒇𝒆 Donde viven las historias. Descúbrelo ahora