Rape

40 5 6
                                    

همگی مشغول خوردن صبحانه شدن
بعد از یک ربع کوک از سر میز بلند شد
کوک:من امروز میرم مدرسه درس بخونم امتحانا نزدیکه
چان:باشه عزیزم مواظب خودتت باش میخوای برسونمت؟؟
کوک:چشم،نه ممنون خودم میرم
نامجون:باشه پس مواظب باشه خداحافظ
کوک:خداحافظ همگی
از پشت میز بلند شد از پله ها بالا رفت لباساشو عوض کرد
به سمت مدرسه راه افتاد
البته قبل اینکه از اینکه از کافه بزنه بیرون لینو هیونگش کلی بهش خوراکی داد و تو بغل اپاهاش خفه شو یک پس گردنی هم از خالش هانا خورد از خونه اومد بیرون
تو راه داشت میرفت
چون روز تعطیل بود همه جا تعطیل بود خیلی خیلی خلوت بود
داشت از دم یک کوچه رد میشد که صدای ناله ایی شنید
خواست اهمیت نده که صدای جیغ ناله مانندی اومد
ترسید
یعنی کسی در خطر بود؟؟؟
یکم نزدیک کوچه شد
و چیزی که دید باورم نمیکرد
داشت به یکی تجاوز میشد!!
نمیدونست باید چیکار کنه
به دور برش نگاه کرد یک شیشه مشروب خالی پیدا کرد از پشت نزدیک اون شخص شد جرعتش جمع کرد محکم شیشه رو به سرش کوبید
اون مرد افتاد زمین
و البته اون پسری که داشت بهش تجاوز میشد با زانو افتاد روی زمین رفت سمتش اروم تو بغلش کرد
سعی کرد بدنش بپوشه
تنها چیزی که باعث شد کمک اون پسره بکنه تیکت اسمش روی سینش بود
هان جیسونگ
یکی از سال پایینی هاش
سریع گوشیشو در اورد به لینو هیونگش زنگ زد
کوک:هیونگگگگگگ سریع خودتو برسون به کوچه 511
لینو:چیشده؟؟؟؟ اتفاقی برات افتاده؟؟؟
کوک: نه من چیزیم نشده ولی خودتو برسوننننن
کوک اومد ادامه حرفش بزنه که دید مردی که زده تو سرش داره تکون میخوره
سریع.گوشیش قطع کرد
سعی کرد بتونه هان کول کنه تا از کوچه برن بیرون

𝒔𝒖𝒊𝒄𝒊𝒅𝒆 𝒄𝒂𝒇𝒆 Where stories live. Discover now