『12』

251 30 27
                                    

...

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

(تهیونگ ویو)امروز یه کم دیر تر رفتم کمپانی نامجونو از دور دیدم که داشت پیشم میومدنامجون:سلامتهیونگ:سلام هیونگ

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

(تهیونگ ویو)
امروز یه کم دیر تر رفتم کمپانی
نامجونو از دور دیدم که داشت پیشم میومد
نامجون:سلام
تهیونگ:سلام هیونگ...دلم برات تنگ شده بود
هم دیگه رو بغل کردیم دلتنگیمونو رفع کردیم
نامجون:امروز جونگکوکو دیدم خیلی اعصبانی بود چیشده؟
تهیونگ:وای هیونگ...
نامجون:معلومه ماجرای طولانیه بیا بشین ببینم(خنده)
نشستیم سر صندلی
در حالی داشتم براش تعریف میکردم اتفاقاتی که افتادو مرور میکردم
(دیروز)(ظهر)
جیهوپ:تهیونگگگ
تهیونگ:چیه
هر دومون روی مبل ولو بودیم و به صحفه سیاه تلوزیون خیره بودیم
جیهوپ:حوصلممم
تهیونگ:منمم
جیهوپ:چیکار کنیم؟
تهیونگ:نمی....
یه دفعه جیهوپ از جا پرید و حرفم نصفه موند
جیهوپ:بیا بریم بار
تهیونگ:نه
جیهوپ:نه چیه.یه دفعه خیلی هوس کردم
تهیونگ:جونگکوک نمیزاره
جیهوپ:بدبخت شوهر زلیل
جیهوپ: آخه جونگکوک از کجا میخواد بفهمه؟؟
تهیونگ:....
جیهوپ:بلند شو دیگه
دستمو گرفتو کشید و از رو مبل بلندم کرد
جیهوپ:جونگکوک نمی‌فهمه
داشتم راضی میشدم...راس میگه از کجا میخواد بفهمه؟اون که آخر هفته میاد امروز سه شنبه س
تهیونگ:اوکی
جهیوپ:یس
تهیونگ:من میرم آماده شم
پریدم تو اتاق تا لباس بپوشم بعد از پوشیدن لباس یه میکاپ ساده کردم که شبیه میت نباشم

راس میگه از کجا میخواد بفهمه؟اون که آخر هفته میاد امروز سه شنبه ستهیونگ:اوکیجهیوپ:یستهیونگ:من میرم آماده شمپریدم تو اتاق تا لباس بپوشم بعد از پوشیدن لباس یه میکاپ ساده کردم که شبیه میت نباشم

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
Love with the taste of lifeTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang