...
(تهیونگ ویو)
امروز یه کم دیر تر رفتم کمپانی
نامجونو از دور دیدم که داشت پیشم میومد
نامجون:سلام
تهیونگ:سلام هیونگ...دلم برات تنگ شده بود
هم دیگه رو بغل کردیم دلتنگیمونو رفع کردیم
نامجون:امروز جونگکوکو دیدم خیلی اعصبانی بود چیشده؟
تهیونگ:وای هیونگ...
نامجون:معلومه ماجرای طولانیه بیا بشین ببینم(خنده)
نشستیم سر صندلی
در حالی داشتم براش تعریف میکردم اتفاقاتی که افتادو مرور میکردم
(دیروز)(ظهر)
جیهوپ:تهیونگگگ
تهیونگ:چیه
هر دومون روی مبل ولو بودیم و به صحفه سیاه تلوزیون خیره بودیم
جیهوپ:حوصلممم
تهیونگ:منمم
جیهوپ:چیکار کنیم؟
تهیونگ:نمی....
یه دفعه جیهوپ از جا پرید و حرفم نصفه موند
جیهوپ:بیا بریم بار
تهیونگ:نه
جیهوپ:نه چیه.یه دفعه خیلی هوس کردم
تهیونگ:جونگکوک نمیزاره
جیهوپ:بدبخت شوهر زلیل
جیهوپ: آخه جونگکوک از کجا میخواد بفهمه؟؟
تهیونگ:....
جیهوپ:بلند شو دیگه
دستمو گرفتو کشید و از رو مبل بلندم کرد
جیهوپ:جونگکوک نمیفهمه
داشتم راضی میشدم...راس میگه از کجا میخواد بفهمه؟اون که آخر هفته میاد امروز سه شنبه س
تهیونگ:اوکی
جهیوپ:یس
تهیونگ:من میرم آماده شم
پریدم تو اتاق تا لباس بپوشم بعد از پوشیدن لباس یه میکاپ ساده کردم که شبیه میت نباشم
KAMU SEDANG MEMBACA
Love with the taste of life
Fantasiژانر:روزمره،چت توییتری،امپرگ کاپل:کوکوی،هوپمین،یوجین(یونگی،جین) نویسنده:Popsicle (پایان یافته***) داستان از این قراره که کارکتر ما یعنی کیم تهیونگ که یه مربیه دنس هست دوست پسرش میشه منیجر شاگردش! با مخالف های خانواده هامون به 3سالی هست رابطه شون مخف...