پرسی ارشد گروه گریفیندور سد راه هری و بلیز شد.
پرسی: سریعتر برگردین به خوابگاهتون، اینجا موندن خطرناکه.هری: پس تو چی؟
پرسی: من ارشدم کسی به من حمله نمی کنه.
بلیز دهانش را باز کرد تا چیز خنده داری درباره ی نواده اسلایترین و هری بگوید که ناگهان صدایی از پشت سر هری و بلیز در فضای راهرو پیچید.دراکو مالفوی با حالتی شق و رق به سویشان می آمد، موهایش کمی بلندتر شده بود و تا گردن سفیدش می رسید.
هری برای اولین بار از دیدن او خوشنود شد.مالفوی با حالتی جدی به آنها نگاه کرد، یکی از دست هایش را در جیب ردایش فرو برد و با لحن کشدارش گفت:
دراکو: هی ویزلی اینجا چیکار داری؟ پاتر ممکنه هیولاشو صدا بزنه تا تو قربانی بعدی باشی!پرسی از کوره در رفت:
پرسی: بهتره به دانش آموزان ارشد بیشتر احترام بذاری مالفوی، از برخوردت خوشم نمیاد.
دراکو پوزخند زد و با اشاره دست به هری و بلیز فهماند که پشت سرش بروند.چیزی نمانده بود که هری از پرسی عذرخواهی کند اما جلوی خودش را گرفت، نمی دانست چرا او و بلیز به دنبال دراکو می روند.
همین که از پیچ راهرو گذشتند دراکو زیر لب گفت:
دراکو: این پیتر ویزلی...هری حرفش را اصلاح کرد:
هری: پرسی ویزلی.
مالفوی با حواس پرتی گفت:
دراکو: حالا هرچی، این چند وقت خیلی این اطراف سرک می کشه، میدونم چه نقشه ای داره. مثلا میخواد خودش نواده اسلایترین رو دستگیر کنه.دراکو خنده کوتاه و مسخره ای کرد، هری و بلیز باهم نگاهی رد و بدل کردند.
دراکو: اسم رمز چیه؟
به دنبال حرفش به هری نگاه کرد.
هری: اِ...دراکو انگار که نوری در ذهنش روشن شده باشد گفت:
دراکو: اهان، اصیل زاده!
در مخفی سالن عمومی اسلایترین باز شد.دراکو جلوتر از آنها وارد شد و بی توجه به هری و بلیز چند قدم برداشت تا روی کاناپه دلخواهش بنشیند.
بلیز که به او مشکوک شده بود پرسید:
بلیز: دلیل این کارت چی بود دراکو؟دراکو ایستاد و روی پاشنه پا چرخید، به بلیز نگاه کرد و گفت:
دراکو: کدوم کارم زابینی؟
هری پیش قدم شد:
هری: اینکه به ما کمک کردی از شر پرسی خلاص بشیم؟!دراکو دستش را در هوا تکان داد و پاسخ داد:
دراکو: هوا برتون نداره! درسته ازتون متنفرم اما از اون ویزلی بیشتر متنفرم و بالاخره آدم عاقل بین یه گیریفیندوری و دوتا اسلایترینی، اسلایترینی هارو انتخاب میکنه...منتظر جواب آنها نشد و با قدم های بلند راهش را کج کرد و به سوی خوابگاه شتافت، باید دربارهی روزنامه امروز با تئودور صحبت می کرد.
هری و بلیز شوک شده همانجا مانده بودند.
بلیز سکوت را شکست:
بلیز: اون یچیزیش میشه!
YOU ARE READING
Descendant of Slytherin [drarry]
Fanfiction-چه اتفاقی میوفتاد اگر کلاه گروه بندی، هری رو در گروه اسلایترین قرار می داد؟ * هری: تو و همه کسایی که دوستشون داری رو نابود میکنم! دراکو: شامل خودت هم میشه. هری: میدونم.