- Part 35 -

720 97 65
                                    

همونجور که فلیکس هم میدونست ، برنامه های مینهو به شام خوردن ساده ختم نمیشد . 

مینهو برای تخت خواب هم برنامه داشت و این رو جیسونگ هم میدونست ، چون خودش هم خیلی مشتاق بود . 

پس با خیال راحت از شراب گرون قیمتی که مینهو خریده بود مینوشید و اهمیتی به مست شدنش نمیداد .

- دفعه اولمه از این شراب ها مینوشم ، جدی محشره 

+ هروقت خواستی میتونی بگی بازم بخرم ، اگه بعضی وقت ها ولخرجی کنیم که چیزی نمیشه

از اینکه مینهو اینقدر خوب باهاش رفتار میکرد خیلی خوشش میومد ، پس یه برش دیگه گوشت خورد و مینهو هم توی سکوت خوردن پسر رو تماشا کرد .

- حالا که بهش فکر میکنم خیلی از دفعه اول هام با تو بوده ، اولین مشروب گرون ، اولین دزدی ، اولین چاقوکشی ، اولین مبارزه یاد گرفتن ، حتی اولین سکسی که ازش لذت بردم هم با تو بود . 

نمیدونست چرا ، ولی خیلی از این حرف جیسونگ خوشش اومد ، برای همین لبخند گشادی روی لبش نشست . اوایلش یکم خجالت آور بود چون نشون میداد جیسونگ هم مثل خودش خلاف کرده ولی آخرین مورد رو دوست داشت .

+ بقیه لیاقتت رو ندارن ، برای همین نمی‌دونن چجوری باید باهات رفتار کنن ، من قول میدم درست رفتار کنم

- مگه چجوری باید با من رفتار بشه ؟ 

+ مثل شاهزاده ها 

برای جیسونگی که همیشه توی زندگیش تو سری خور بود و همکارهاش و همکلاسی هاش تحقیرش میکردن ، این حرف مینهو خیلی غیرمنتظره بود . 

برای همین شوکه شد . چون هیچوقت پیش خودش فکر نمیکرد لیاقت داشته باشه بقیه مثل شاهزاده ها باهاش رفتار کنن . 

+ شاهزاده منی ، برای همین باید باهات مثل شاهزاده ها رفتار بشه . شاهزاده سنجابی 

- جدی اینطوری فکر میکنی ؟ 

حالا که پسر به حرفش شک داشت ، مینهو لحنش رو بانمک کرد و شروع کرد به توضیح دادن .

+ آره ، باید صبح ها که بیدار میشی جلوت خم بشن و بگن " آقای شاهزاده بیدار شدین ؟ " برات قشنگ ترین لباس هارو بیارن و مدام قربون صدقه ات برن ، چون تو خیلی خوشگلی ، لپ های تپلت اونقدر بانمکه که همه باید صدات کنن " شاهزاده سنجابی " . صبحونه خوشمزه جلوت بزارن تا بخوری و وقتی هم دلت درد گرفت برات ماساژش بدن تا خوب بشه . اگه کسی اذیتت کرد سریع ادبش کنن تا دیگه جرعت نزدیک شدن به شاهزاده رو نداشته باشه ، بعد برات خوراکی های خوشمزه بخرن و لوست کنن

همین الانش هم مثل دیونه های عاشق مینهو بود و پسر با این حرف هاش حسابی جیسونگ رو احساساتی میکرد . 

[ 𝐌𝐲𝐞𝐨𝐧𝐠𝐝𝐨𝐧𝐠 𝐒𝐭𝐫𝐞𝐞𝐭 𝐂𝐡𝐞𝐟 ]Where stories live. Discover now