به محض رسیدنشون به خونه ، هیونجین مشغول آشپزی شده بود تا غذا آماده کنه .
چند ماهی میشد که خونه خودش رو ترک کرده بود و دیگه توی خونه چانگبین زندگی میکرد .
اوایل که چانگبین بهش پیشنهادش رو داد ، خجالت میکشید و قبولش نمیکرد ، اما بعد از کمی رابطه داشتن با مرد بالاخره تصمیمش رو قطعی کرد .
خونه چانگبین بزرگ نبود ، اما براشون کافی بود و امکاناتش از خونه اجاره ای که هیونجین توش زندگی میکرد بهتر بود .
برای همین خوشحال بودن و به راحتی باهمدیگه کنار میومدن. هیونجین برای چانگبین که آشپزی بلد نبود غذا درست میکرد و چانگبین هم خونه و تخت خوابش رو با پسر شریک شده بود .
- چی درست میکنی ؟
بوی گوشت توی دماغش خورده بود ، برای همین با خوشحالی سراغ هیونجین و آشپزخونه رفت تا غذا رو چک کنه .
+ بولگوگی ، برای خوک چاقالوم
- یا ، بهت گفته بودم از این اسم بدم میاد
+ باشه ، شوخی کردمهمونطور که انتظار داشت مرد بخاطر این شوخیش اخم کرد و سریع کلافه شد ، برای همین باید از دلش در میاورد .
+ برای مرد زندگیم ، خوبه ؟
- خب این بدک نیست ، دوستش دارماز تمام مدتی که رابطه داشتن ، هیونجین یه موضوع رو خیلی خوب متوجه شده بود . اگر به چانگبین میگفت ' مرد زندگیم ' مرد واقعا ذوق میکرد و به خودش مفتخر میشد . برای همین زیاد انجامش میداد .
- ولی سوپرایزت چی بود ؟ توی اتوبوس گفتی برام سوپرایز داری
از تماشای چهره مفتخر چانگبین لذت میبرد تا مرد به این مورد اشاره کرد . بخاطر همین لبخند شیطونی روی لبش نشست که نمیتونست قایمش کنه .
+ چیز خاصی نبود...
از اینکه چانگبین با ذوق منتظرش بود خوشش میومد ، پس سعی کرد یکمی خودش رو لوس کنه و بیشتر منتظر بزارتش .
+ اول باید بغلم کنی تا بهت بگم ، اینجوری که لو نمیدم
نمیتونست انکار کنه که کنجکاو شده ، پس با خوشحالی دست هاش رو دور شکم باریک هیونجین حلقه کرد و محکم از پشت بغلش کرد . به بانمک ترین شکل ممکن خودش رو برای پسر لوس کرد و پرسید .
- چیه ؟ بهم بگو دیگه
حالا که چانگبین اینقدر کنجکاو شده بود ، بالاخره بیخیال اذیت کردن شد و تصمیم گرفت نشونش بده .پس دست مرد رو گرفت و به آرومی فرستاد زیر لباسش . دقیقا روی نافش گذاشت و چانگبین متوجه شئ سفتی شد .
- چیه این ؟
هنوز هم متوجه نشده بود چخبره ، پس هیونجین چرخید و تیشرتش رو بالا کشید تا نشونش بده .
YOU ARE READING
[ 𝐌𝐲𝐞𝐨𝐧𝐠𝐝𝐨𝐧𝐠 𝐒𝐭𝐫𝐞𝐞𝐭 𝐂𝐡𝐞𝐟 ]
Action[ سرآشپز خیابان میونگ دونگ ] کاپل 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 ~♡ پسر بزرگ خانواده لی ، بعد از باز کردن رستوران کوچیکی توی خیابان میونگ دونگ به سر آشپز اونجا معروف میشه ، اما گذشته تاریکش قصد رها کردنش رو نداره و برای اون به فاجعه تبدیل میشه . 𝐌𝐢𝐧𝐡𝐨 × 𝐉𝐢�...