- Part 49 -

622 137 180
                                    

[ ۱ سال بعد ] 

رستوران مینهو از همیشه شلوغ تر بود و حالا دیگه مردم برای خوردن غذاهای این رستوران میز هم رزرو میکردن . 

چون دیگه رستوران مینهو یه ساختمون کوچیک و قدیمی نبود ، حالا توی بهترین قسمت میونگدونگ رستوران داشت و رستورانش هم بزرگ و شیک بود . 

- دو پرس جوکبال برای میز هفت 

جیسونگ رسیدی که چاپ کرده بود رو مقابل دریچه متصل به آشپزخونه گذاشت  و مینهو سریع برداشتش . 

+ هیونجین دو پرس جوکبال آماده کن 
- چشم هیونگ 

همزمان با سپردن غذا به هیونجین که به خوبی خودش آشپزی میکرد ، رسید رو به پنل کنار دریچه آویزون کرد تا بدونه باید چی آماده کنه . 

- یا ، رستوران جدی شلوغ شده 

چانگبین با شوک گفت و سریع ظرف های کثیفی که جمع کرده بود رو داخل سینک ظرفشویی چیند تا بشوره . 

از شغل دولتی خوشش نمیومد ، پس نیروی جدید رستوران مینهو شده بود تا کنار زیبای قد بلندش وقت بگذرونه . 

- چانگبینی خسته شدی ؟ 
- نه ، خوشگل من خسته شده ؟ 

از اینکه توی محل کارش هم ' خوشگل من ' صدا زده میشد خوشش میومد ، پس با بانمکی خندید و جواب داد . 

- وقتی چانگبینی کنارمه خسته نمیشم 

توی آرامش کنار همدیگه کار میکردن و تنها کسی که بابت این لوس بودنشون اذیت میشد مینهو بود . البته دیگه عادت کرده بود ، چون خودش هم کنار معشوقه اش کار میکرد . 

جیسونگ همیشه برای رفتن به سر کار بهترین تیپ های مد روز رو میزد و هیچوقت از یاد نمیبرد تا از زیورآلات استفاده کنه .
 
لباس های فیت تنش و گاهی هم جذب می پوشید و همیشه با گوشواره های صلیب و آرایش ساده ای برای چشم هاش ، استایلش رو تکمیل میکرد . 

- وای پسر ، هیکلشو ببین 

با شنیدن این حرف از پسرهای نوجونی که جلوی پیشخوان بودن ، اخم ریزی کرد و با کلافگی نگاهشون کرد . 

مثلا آروم حرف زده بود و حالا هم با لذت به رون های پاش و شلوار چرمی که بهش چسبیده بود نگاه میکردن . 

- به چی زل زدی نفله ؟! 

از این نگاه هیزشون خوشش نمیومد و با کلافگی بهشون توپید . برای همین لذت توی صورت پسرها سریع از بین رفت .
 
- باید چشماتو از جاش دربیارم ؟ 
- یا ، این چه طرز برخورد با مشتریه ؟!
- میز خالی نداریم ، گورتون رو گم کنید 

جیسونگ با بی حوصلگی گفت و خودش تصمیم گرفت تا این دو پسر رو به رستوران راه نده . چون میز خالی داخل رستوران وجود داشت . 

- یا ! این دیگه چه وضعشه ، بگو رئیست بیاد ببینم !
- اینجا خودم رئیسم ! 

از اینکه اینقدر براش پرو بازی در میاوردن کلافه شده بود ، پس با اخم بیشتری بهشون زل زد و با جرعت قدمی به سمتشون برداشت تا نزدیک تر بشه . 

[ 𝐌𝐲𝐞𝐨𝐧𝐠𝐝𝐨𝐧𝐠 𝐒𝐭𝐫𝐞𝐞𝐭 𝐂𝐡𝐞𝐟 ]Where stories live. Discover now