- Part 61 -

464 102 116
                                    

همه اشون آماده بودن و هر لحظه احتمال سر رسیدن پدر چانگبین رو میدادن . حتی برای محکم کاری دستگاه شنود هم آماده کرده بودن تا بتونن حرف های مرد با همکارهاش روهم بشنون .

برای امروز نمایش فوق العادهای  آماده کرده بودن و امید داشتن که به خوبی اجراش میکنن .

پس مثل همیشه مشغول کار کردن شده بودن و مسئولیت اعلام حضور مرد هیکلی به جیسونگ که همیشه مقابل صندوق می ایستاد داده شده بود .

- آخه من از کجا باید بابای هیونگ رو بشناسم که بهتون خبر بدم اومده ؟ من یه بار هم قیافه اشو ندیدم

با این گله جیسونگ ، که با کلافگی غر میزد ، هیونجین سریع خندید و گفت

- نگران نباش ، اصلا نیازی به شناختن چهره نداری ، همین که بیاد تو خودت میفهمی بابای چانگبینه
- مینهو ببین این چی چرت میگه ، اصلا من انجامش نمیدم

فکر میکرد هیونجین قصد اذیت کردنش رو داره ، یا واقعا آدم زبون نفهمیه که مدام حرف خودشو میزنه ، پس سراغ دریچه آشپزخونه رفت و با کلافگی برای مینهو جونش غر زد .

- این واقعا مخش رد داده ، امروز خیلی زبون نفهمه !
- چرا حرفمو باور نمیکنی ؟

دقیقا لحظه ای که مینهو هم قصد دخالت پیدا کرد و میخواست این بحث مسخره رو جمع کنه . مشتری های جدیدی وارد رستوران شدن و جیسونگ بلافاصله خوش آمد گویی کرد .

سعی داشت موادب باشه و مثل بقیه مشتری ها بهشون خوش آمد بگه ، اما با تموم کردن جمله خوش آمد گوییش نگاهش به مرد هیکلی و گنده ای افتاد که کلا توان حرف زدن رو ازش گرفت .

- بابا !

همین الان هم مطمئن شده بود مرد باید پدر چانگبین باشه و با اینطوری صدا زده شدنش توسط هیونجین، دیگه بهش اثبات شد .

باورش نمیشد حرف های هیونجین بی معنی نبودن و تمامش حقیقت داشت ، برای همین با شوک به پلیس های مقابلش خیره شده بود .

از شانس خوبشون ، خود هیونجین مقابل پیشخوان بود و به جای جیسونگ ، ازشون استقبال کرد .

- بابا همکار هاتون هستن ؟
- آره ، سلام کن ، از همکارهای قدیمی منن که هنوز هم باهمدیگه توی یه تیم کار میکنیم

فکر میکرد همکار های بیشتری رو با خودش بیاره ، اما خوشبختانه خودش بود و سه کارآگاه دیگه .

- خیلی خوش اومدین

حتی تعظیم خیلی کوتاهی هم کرد و باعث شد مرد حسابی مفتخر و خوشحال بشه .

- اسمش هیونجینه ، از پسر خودم‌ با ادب تره

بابت این تعریف یهویی مرد ، لبخند ریزی روی لبش نشست و سریع مرد ها رو به سمت میز های داخل رستوران راهنمایی کرد .

[ 𝐌𝐲𝐞𝐨𝐧𝐠𝐝𝐨𝐧𝐠 𝐒𝐭𝐫𝐞𝐞𝐭 𝐂𝐡𝐞𝐟 ]Where stories live. Discover now