به محض آماده شدن رامن ، قابلمه رو روی میز گذاشت و فلیکس به عنوان اولین نفر بهش حمله کرد .
+ آه ، مردم از گشنگی
- اینقدر گشنه ات بودم ؟
+ اوهومهمونطور که انتظار داشت ، فلیکس کاسه اش رو پر رامن کرد و بلافاصله مشغول دولوپی خوردنش شد .
+ اوف ، خوشمزه است
- البته ، مگه میشه به بیبیم غذای بیمزه بدم ؟حتی همونطور که فلیکس خواسته بود براش کلی مخلفات آماده کرده بود تا حتما کنار رامنشون بخورن .
+ من نصف شب رامن خوردنو خیلی دوست دارم ، خیلی کیف میده
- البته الان دیگه صبحهچان همراه با گفتنش خندید و باعث شد فلیکس هم به آرومی بخنده .
+ پس یه جورایی داریم صبحونه میخوریم ؟
- شاید ، ولی برای صبحونه هم خیلی زوده
+ به هرحال خوشمزه است ، دوستش دارمسلیقه های مشابهی داشتن ، برای همین خیلی خوب و راحت با فلیکس کنار میومد . مخصوصا سر غذا خوردن و تفریح کردن .
- وقتی از توی اون دوربین ها ، من و داداشت رو دیدی که داریم مبارزه میکنیم ترسیدی ؟
به اندازه کافی خندیده بودن ، پس دیگه وقتش بود تا از این خلوت دو نفره استفاده کنه و باهاش حرف بزنه .
+ اسمشو میزاری مبارزه ؟
به نظر نمیومد خیلی وحشت کرده باشی ، چون وقتی سر غذا بهش اشاره کرد ، فلیکس همچنان با اشتها به غذا خوردنش ادامه داد .
- پس چی باید بگم ؟
+ بیشتر چاقوکشی بود
- خب ؟ از همون چاقوکشی ترسیدی ؟اینبار دیگه سریع جواب نمیداد ، کمی مکث کرد و به جویدن غذاش ادامه داد ، اما به این معنی نبود که جواب نمیده .
+ یخورده ، ولی الان دیگه برام مهم نیست
- چرا ؟
+ چون گشنمههمراه با جواب دادنش ، یه عالمه رامن روهم سر کشید و با لذت مشغول جویدنش شد .
- مسخره بازی در نیار ، باهام روراست باش ، باید بدونم وقتی میبرمت اینجور جاها اذیت میشی یا نه
به نظر میومد چان واقعا نگرانش باشه ، پس در آرامش غذاش رو جوید و بعد از قورت دادنش ، بالاخره حقیقت رو گفت .
+ اذیت نمیشم ، فقط یخورده شوکه شدم ، همه اشون دفاع از خود حساب میشد ، فقط یکم خشن
- پس نگران نباشم ؟ اونقدر قوی هستی که قبولش کنی ؟
+ اوهوممابین این بحثشون ، یه دفعه صدای ضعیفی از ناله های جیسونگ بلند شد و چان بابت شنیدنش حسابی شوکه شد .
- مگه در حمام رو نبستن که صداشون میاد ؟!
+ ربطی نداره ، جیسونگ همیشه بلند ناله میکنه ، برای همین صداش رو میشنوی
YOU ARE READING
[ 𝐌𝐲𝐞𝐨𝐧𝐠𝐝𝐨𝐧𝐠 𝐒𝐭𝐫𝐞𝐞𝐭 𝐂𝐡𝐞𝐟 ]
Action[ سرآشپز خیابان میونگ دونگ ] کاپل 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 ~♡ پسر بزرگ خانواده لی ، بعد از باز کردن رستوران کوچیکی توی خیابان میونگ دونگ به سر آشپز اونجا معروف میشه ، اما گذشته تاریکش قصد رها کردنش رو نداره و برای اون به فاجعه تبدیل میشه . 𝐌𝐢𝐧𝐡𝐨 × 𝐉𝐢�...