- Part 43 -

611 113 90
                                    

به محض ورودشون به شهربازی ، جیسونگ سراغ تل های بانمک داخله دکه رفت و سریع برای همه تل خرید .

+ این چیه ؟ خیلی بچگونه است !
- نه ، همه توی شهربازی از این تل ها میزنن ، باید بزنی
+ بچگونه است !
- نه !! باید بزنیم !

جیسونگ به بانمک ترین شکل ممکن لجبازی میکرد تا مینهو رو راضی کنه ، درحالی که از نظر مینهو هم بانمک بود ، فقط یخورده برای سر کردنش خجالت میکشید .

- من تل گربه ای میخوام

فلیکس زودتر دست به کار شد و به عنوان اولین نفر تل گربه ای برداشت . یعنی اگه مینهو دیر عمل میکرد دیگه تل گربه ای بهش نمیرسید .

+ باشه ، منم تل گربه ای بر میدارم

با این انتخاب ها ، تل خرسی که گوش های قهوه ای و گردی داشت ، برای جیسونگ موند و پسر هم با ذوق سرش کرد .

- خوشگل شدم ؟
+ آره ، تو با همه چی خوشگلی

حالا که تل خریده بودن ، بالاخره وقت امتحان کردن وسیله های بازی بود .

+ یونگ بوکا ، چیزی هست که دلت بخواد امتحان کنی ؟
- من ؟!

قبل از هرچیزی اول نظر فلیکس رو پرسیده بودن ، برای همین پسر یکمی جا خورد .

از اینکه نظرش برای هردو پسر اینقدر مهم بود خیلی خوشحال شده بود ، پس با ذوق به قسمت ماشین برقی ها اشاره کرد و گفت

- میشه ماشین برقی سوار بشیم ؟
+ البته ، من عاشق رانندگی خرکی ام

اومده بودن سر قرار عاشقانه ، اما هردوشون به فلیکس بیشتر اهمیت میدادن و اولویت اصلیشون خوشحالی فلیکس بود .

پس جیسونگ هم مثل خود فلیکس که ذوق داشت ، با لبخندی شیرین دست پسر رو توی دستش گرفت و سراغ قسمت ماشین برقی ها رفتن ‌.

اکثر آدم های اطرافشون هم مثل اونها بودن ، خانواده های خوشحالی که برای خوشگذرونی اومدن ، و یا دونفری که برای قرار عاشقانه اشون به اونجا اومده بودن .

بعد از پرداخت بهای بلیطش ، وارد محوطه ماشین ها شدن و هرکدومشون یه ماشین برقی انتخاب کردن .

+ به وسایل خسارت نزنی ، من پولشو نمیدم

مینهو با این هشدارش به فلیکس فهموند که باید مراقب باشه و بیش از حد دیونه بازی در نیاره .

درحالی که دیونه اصلی خودش بود و به محض شروع شدن بازی ، با لذت گاز داد و ماشینش رو به ماشین فلیکس و جیسونگ میکوبید .

بخاطر هر تصادف ، محکم تکون میخوردن ، اما بازم خوششون میومد و با لذت بهمدیگه میکوبیدن .

- هیونگ خیلی بد رانندگی میکنی !

فلیکس که برای بار هزارم با مینهو تصادف کرده بود گله کرد و درست وقتی که میخواست از دست مرد فرار کنه ، جیسونگ غافلگیرش کرد و محکم کوبید به ماشینش .

[ 𝐌𝐲𝐞𝐨𝐧𝐠𝐝𝐨𝐧𝐠 𝐒𝐭𝐫𝐞𝐞𝐭 𝐂𝐡𝐞𝐟 ]Where stories live. Discover now