part 3

435 86 9
                                    

نگاه ترسیده و متعجبش روی فرد مقابلش خشک شده بود. به قدری شکه شده بود که توانایی حرکت نداشت. اون جیمین بود؟ همون امگای لجباز؟ همون موجودِ شیرین که جون‌ش رو برای خنده هاش می‌داد؟

اون چشم‌ها همیشه باید می‌خندید! ولی حالا، با سرعت چشم‌هایِ زیبای امگا پر از اشک ‌می‌شد و به همون سرعت خالی می‌شد.

پاهای سست شدش رو حرکت داد و با سرعت سمت امگایی که به‌شدت کوچیک و بی‌پنها به‌نظر می‌رسید رفت.

جیمین با هانبوکِ سفید رنگه گِلی و خاکی روی زمین زانو زده بود و گریه می‌کرد و با دست های ظریف و سفیدش به هانبوک‌ش چنگ می‌زد.
اونقدری محکم چنگ می‌زد که بند های انگشت‌هاش سفید شده بودن.

با زانو زدن جونگ‌کوک مقابلش، قبل از اینکه پسرِ آلفا وقت کنه کاری رو انجام بده، خودش رو تو آغوش پر آرامش پسر انداخت و اجازه داد صدای گریه‌ای که تا اون لحظه خفه کرده بود، با صدای بلندی آزاد بشه.

جونگ‌کوک درمونده دست هاش رو محکم دور تن جیمین پیچید، نمی‌دونست برای بهتر شدن حال پسر چه‌کاری باید انجام بده؛ ولی می‌دونست قرار نیست مسبب اشک هایِ امگاش رو زنده بزاره.
درسته، کوک جیمین رو برای خودش می‌دونست!

جونگ‌کوک، جیمین رو محکم تر در آغوش‌ش فشرد و سرش رو توی گردن امگا برد.
موهای جیمین رو نوازش می‌کرد و به آرومی رایحه‌ی خاک خیس خورده‌ش رو که کمرنگ و غم‌زده شده بود استشمام می‌کرد و رایحه ی آرامش بخش خودش رو برای جیمین، آزاد می‌کرد.

زمانی که هق هق های امگا کم‌تر شد، جونگ‌کوک آروم سر امگا رو از آغوش‌ش خارج کرد و صورت‌ش رو سمت صورتِ امگا خم کرد.
لحظه‌ای به چشم هایِ قرمز و غمگین جیمین نگاه کرد و بعد با صدای آرامش بخش‌ش کلمات رو از بین لب هاش خارج کرد.
با هر کلمه بازدم گرم‌ش به صورت امگا برخورد می‌کرد
و آرامش خاصی به جیمین می‌داد.

- آروم باش امگا،نفس عمیق بکش.
وقتی لرزش بدن جیمین توی آغوشش کمتر شد بوسه ای به موهای ابریشمی پسر زد.
- جیمین؟ چی‌شده؟

جیمین متوجه حرف های جونگ‌کوک نمی‌شد و فقط مسخ شده به خالِ زیرِ لب آلفا نگاه می‌کرد و ناخودآگاه، افکارش رو به زبون آورد.
+ببوسم!
-چ-چی؟

جیمین فرصت فکر به آلفای متعجب رو به روش رو نداد و با دو دست‌ش محکم دو طرف صورت جونگ‌کوک رو گرفت.
لحظه ای به چشم های متعجب آلفا نگاه کرد و بعد از زدن لبخند کم‌رنگی چشم‌هاش رو بست.

نمی‌خواست الان به هیچ چیز فکر کنه. هیچ چیز به جز لب های آلفای رو به روش!
جیمین بعد از کشیدن نفس عمیقی تردیدش رو کنار گذاشت و لب های قرمز و درشت‌ش رو روی لب های باریک و صورتی آلفا کوبوند.

جونگ‌کوک همکاری‌ای نمی‌کرد و فقط با چشم هایِ گرد و متعجب‌ش به چشم های بسته‌ی امگا نگاه می‌کرد.

My peace Where stories live. Discover now