Revenge

Chapter 2

واستا بينم از طرف هرى استاييييلللزززز!؟!؟!؟؟!؟
يه برگست!توش چيه؟!
آخخخخخ جوووون
تقلـــــــــب
هرى جون عاشقتمممم بوج بوج بلات
خلاصه سرتونو درد نيارم برگه رو برداشتيمو نوشتيمو داديم معلم ، گفت نتيجه ها رو فردا ميگه

زنگ خورد
و از اونجايى كه من داشتم فوران ميكردم
رفتم دستشويى
كه ديدم وااااااى گلاب به روتون پريود شدم o___O !
حالا نوار بهداشتى از كجا گير بيارم؟!
بزار ببينم شايد كارا نواربهداشتى داشته باشه :$
رفتم پيشش و خيلى خيلى آروم گفتم:
"كارا امممم......چيزه....چيز...ندارى؟...چيز....همون...نهوار ديه"
كلمه ى (نوار) رو خيلى آروم و ناواضح گفتم.
"هان؟!"
خيلى خيلى آروم تر از قبل بهش گفتم:"نوار بهداشتى ديگه"
با گفتن كلمه ى (نوار بهداشتى) كارا زد زيره خنده حالا نخند كى بخند [نظر نويسنده:درد ، كوفت ، ايشالا نوبت خودت :| ]
از بس خنديد قرمز شد [و دوباره نظر نويسنده گرامى: نتركى يه وخ=| ]
مى خواستم بزنمش كه يهو با صداى (بلند) -و با خنده- گفت:
"خب تيلور چرا حواست نبود ((نوار بهداشتى)) بيارى؟!"
كه تا به خودش اومد ديد كه بعله همه دارن نگاش ميكنن.
خيلى شيك و مجلسى:
تو روحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت كارا:/ ،
واااااى نـــههـهـه
الان كه دقت كردم ديدم تقريبا همه بچه ها ى دانشگاه+هرى دارن منو كارا رو نگاه ميكنن
سكوت عميقى برقرار بود اما يهو جمعيت از خنده رفت رو هوا
و من هم از موقعيت سواستفاده كرده و فرارررررررررررررررر كرده بودم [نظر نويسنده: ادبياتت تو حلق اعضاى انجمن ادبيات فارسى•_•]

از اونجايى كه زنگ آخرمون بود
ما هم دويدندددندى
سمت خانهههههههه(خونه ى تيلور به دانشگاه نزديكه واسه همين معمولا پياده مى رفت)
تا خونه داشتم به كارا فحش ميدادم

هووووووف بالاخره رسيدم بدو بدو كليدو انداختمو رفتم تو اتاقمو درو بستم
داشتم با خودم فكر ميكردم كه واقعا كارا فازش از اينكه اون حرف رو بلند و كاملا واضح زد چى بود؟!
تو همين فكرا بودم كه زنگ درو زدن و مامانم درو باز كرد
يه ٣-٤ دقيقه اى گذشت بعد مامانم اومد تو اتاقمو يه بسته داد دستم و بهم گفت:
"يه آقايى اينو داد و گفت تيلور فقط خودش باز كنه" بعدم رفت و در اتاقو بست[ببينيد چه مامانه خوبى داره در اتاقشو ((ميبنده)) بعد ميره !!!]
روى بسته رو خوندم از طرف...
[در قسمت بعد خواهيد خواند كه اون شخص چه كسى استD:]