Chapter 5

752 76 13
                                    

پشــمــاااامممم
[توجه:منظورش اين نبوده كه آدمه پشماش بوده منظورش اين بوده كه پشماش ريخته:| ]
هرى استايلز!
شايدم خرى استايلز؟! p=<هرى گرلان محترم دونت كيل مى آيم هيومَن آى هَو احساسات خو:((( >
گفت:
"جون مگه پشمم دارى؟"
و من پوكر
"جلوتو بپا خو"
ولى بعدش كه من ديد منم گفت:
"اِ تويى؟! خب اصن اشكال نداره نخواستى هم نپا"
بعد ازش پرسيدم:
"اون چى بود برام فرستادى؟"
-(هرى با نيشخند):
"كدوم؟ ها؟"
من:
"همون ديگه"
اون:
"كدوم همون؟"
من:
"پس اون چى بود؟!"
اون خر:
"كدوم چى بود؟"
(بلند داد زدم):
"همون نــــــــــــــــوار بهـــــــــــــداشتـــــى لعنتــى رو ميگم"
تا به خودم اومدم ديدم كه كارا و نايل و يك دسته گل به آب داده و يه خرى به اسمه استايلز الان روبه روى همن و دارن به منه بديخت كه دسته گل به آب داده رو نگاه ميكنن
آقا منو ميگــى؟
الفـــــــــــــــــرارررررر
رفتم كه رفتم
آقا من نميفهمم آخه الانم وقته پريود شدن بود؟
خدااااااااااا براى دومين بار تو يه روز مورد تحقير قرار گرفتم
اى هريـــــه خدا نگم چيكارت كنه ى بووووووق
هيچى ديگه داشتم ميرفتم خونه كه
يه ماشين مثله اين فيلما اوه اوه پورشه جلوم واستاد
..........
ميگما دقت كرديد همش با ماشين تموم ميشه خخخخ؟!!!
شرمنده اگه قسمتا كمن
همين ديگه نظر و راى هم كه يادتون نره

RevengeWhere stories live. Discover now