Fighter || KookV

"Jk

V.

توت فرنگی؟! این پسره الان بهم گفت توت فرنگی من درست شنیدم؟خدایا نمیتونم جلوی خودمو بگیرم تا نیوفتم روش تا میخوره بزنم تو دهنش ...

بهش نگاه کردم:چه صمیمیتی ما باهم داریم که منو توت فرنگی صدا میکنی

خنده ای کرد:اووو چه بهت برخورد اینجا همه میدونن..من هرکی رو خاستم با هر لقبی بخام صدا میزنم هیچکس نمیتونه مخالفت کنه

واقعا باور نکردنیه خدایا چطور یه آدم میتونه انقدر انقدر....انقدر...اه
سمت جیمین برگشتم:جیم بیا بریم

جیمین سری تکون داد یجورایی انگار ترسیده چشماش خیس بود و دستاش سرد شده بود چش شده...میخاستیم ازش دور بشیم که دوباره جلومون وایساد:کارامل با من میاد

قبل از اینکه حرفشو تحلیل کنم دست جیمینو کشید و جیمین تو بغلش پرت شد میخاستم سمتش برم تا جیمینو ازش جدا کنم ولی دوتا از الفا های کنارش منو گرفتن:هی ...هی عوضی جیمینو ول کن بزار بره ولش کن

جیمین سعی می‌کرد ازش دور بشه :ته رو ول کنین

چشمای جیمین الان کاملا اشکی شده بودن و لرز بدنش کامل مشخص بود  باید نجاتش بدم

با خنده بهم نگاه کرد:کارامل بیا به این توت فرنگی نشون بدیم قوانین من چیه هوم؟

به جیمین که قشنگ مشخص بود ترسیده نگاه کردم رایحه کاراملش کاملا تند شده بود و نشون از ترسیدنش میداد:مکس اذیتش نکن بزار بره فقط

سعی می‌کردم دستمو از الفاهایی که منو گرفته بودن آزاد کنم ولی این یه کار غیر ممکن بود

مکس دوباره خندید :ببین توت فرنگی اگه میخای کارامل سالم باشه دو ساعت دیگه خودت تنها میای پشت ساختمون ...نباید به شوگا یا اون جونگکوک عوضی بگی وگرنه کارامل جونت توست من مارک میشه امشب هم ماه کامله مارک همیشگی میشه چقدر عالی بعدش من صاحب یه کارمل خوشمزه میشم

سمت گردن جیمین خم شد و نفس عمیقی کشید که جیمین چشماشو محکم روی هم فشار داد و قطره اشکی پایین اومد

خون تو رگام یخ کرد و جیمین هم ترسیده نگاش کرد یعنی چی میخاد مارکش کنه اون جفت داره نمیتونه میتونه؟نه امکان نداره انقدر عوضی باشه

به چشای اشکیه جیمین نگاه کردم:خیله خب باشه ببین کاری نباید بکنی خودم میام تنها میام فقط کاریش نداشته باش

پوزخندی زد:خوبه میبینمت توت فرنگی ...بریم کارامل

به رفتنشون نگاه کردم و جیمینی که بهم نگاه میکردم و لب میزد "نیا"

چطوری میتونم نیام جیمین چطور میتونم بزارم مارکت کنه نه نمیشه نمیتونم نمیتونم بزارم زندگیت با شوگا نابود بشه