part 4

74 6 0
                                    

هیون رفت پایین و من بالا موندم از اتفاق های پایین خبر نداشتم تا صدای جیغ خانم هوانگ رو شنیدم اروم رفتم پایین ک ببینم چی شده

خانم هوانگ : هوانگ هیونجین چه مدلی اشک دختر من رو درآوردی

لنا : مامان.....هیون
خانم هوانگ وسط حرف لنا پرید
خانم هوانگ: دقیقا تقصیر هیون....اوه فلیکس بیدارت کردم هیونجین گفت خوابیدی

نه نه من بیدار شده بودم

+فلیکس گفتی میخوای بری ارایشگاه ببرمت
این لحن اش یعنی ی کاری کن منو از دست این اتفاق نجات بده اروم خندیدم میدونستم اینکارم باعث میشه تنبیه شم ولی از کرم گفتم
نه هیون لازم نیس تو باید وقتت رو با زنت بگذرونی مگه نه خاله جان

خانم هوانگ : فلیکس ای کاش تو پسر ام بودی تا این دیلاق بی خاصیت

+مامانننننن

خانم هوانگ: ساکت شو بچه بینم

با اجازه من دیگه میرم

خانم هوانگ : برو پسرم
گوشیمو برداشتم و ب هیونجین نگاه نکردم چون میدونستم وقتی از این دردسر خلاص شه کاری میکنه تا ۱ ماه بخاطر درست راه نرفتن نتونم برم دانشگاه در و باز کردم و زدم بیرون از خونه گوشیم رو برداشتم و زنگ جیسونگ زدم ک بیاد دنبالم ی چند دیقه اونجا مونده بودم دیدم نمیاد سرم رو تو گوشی کردم و با صدای بوق ای ک کنارم خورد جا خوردم و پریدم ب جیسونگ نگاه کرده بودم خنده اش گرفته بود

راحت باش بخند

/......خخخخخ ....قیافت ....

ببند گاله رو
اومدم ک در و باز کنم جیسونگ رفت جلو
گاو بازی اینم شروع شد

/همینی ک هست عشقم

نمیشه بیخیال شی

/نه عزیزم تا تو باشی ک وقتی ددی ایت کارت نداره ب یاد من نیوفتی

انقد این روند ادامه پیدا کرد ک جیسونگ دلش برام سوخت و گذاشت سوار شم

/بیا بگیر بخور گوجه شدی

....مر..سی

/حالا ی کوچولو دویدی چیز خاصی نیس

چیزززز خاصی نیسسسسس

/اوکی بابا حرفم رو پس میگیرم

از مینهو چخبر

/هه هیچ دیگه ماشالله سرش تو کارای شرکت عه با اون منشی هرزه اش

چرا هرزه

/امروز رفتم شرکت خواستم وارد اتاق اش شم اون هرزه با ی لباسی ک کل سینه و اون کون بی صاحب مردش رو نشون میداد با صدای جیغ جیغوش اومد گفت : آقای محترم باید وقت داشته باشین و گرنه حراست رو خبر میکنم

زدم زیر خنده
ای جیسونگ قربون اون ادا دراوردنت شم

/خفه شو بزار ادامه رو بگم منم در و باز کردم اون منشی هرزه اش با اون ناخون هاش ک شبیه جادوگر شهر اوز ( امیدوارم درست نوشته باشم اوز رو ) ب بازوم چنگ زد منم جیغ ام در رفت ک مینهو اومد جداش کرد بعد خانم کصخلیان

اروم زدم زیر خنده ک جیسونگ زد محکم تو سرم

یااااا جیسونگگگگگ چ مدلی دلت میاد منو بزنی

/ب همین راحتی من دارم واست دردو دل میکنم بعد تو داری میخندی ها

خب ...میتونی بعدا درد و دل کنی چون رسیدیم

/گمشو خدافظ

خدافظ سنجابی جونم فشار بابت ی هرزه نخور
اروم لپشو بوس کردم و پیاده شدم

/باشه جوجه

بای
ب سمت خونه رفتم و در و باز کردم وارد شدم
من اومدم
نفس عمیقی کشیدم من از بچگی خانواده نو از دست داده بودم اروم رفتم تو اتاقم و لباسمو عوض کردم خودم رو تخت انداختم و اروم چشمامو بستم و نمیدونم کی ب آغوش خواب رفتم

هیونجین ویو :
بعد از کلی منت کشی بلاخره از این اتفاق نجات پیدا کرده بودم لباسمو پوشیدم میدونستم چ مدلی تنبیه ایش کنم تا بفهمه نباید حرف رو دری ایش بزنه سوئیچ ماشینمو برداشتم خواستم در و باز کنم ک صدای نحس لنا اومد
لنا : هیون کجا میری

با لحن عصبی ولی اروم لب زدم
+قبرستون میای

لنا : اممم چرا عصبی

+چون چ چسبیده ب را
خواستم در و باز کنم ک لنا چسبید ب بازوم محکم هولش دادم ک خورد زمین
+سیکت رو جمع کن جنده خانوم و انقد ب من نچسب 
منتظر حرفی نموندم از خونه زدم بیرون و ب سمت خونه لیکس حرکت کردم

(( چند مین بعد ))

ماشینو پارک کردم و پیاده شدم کلید زاپاس رو از تو جیبم برداشتم و درو باز کردم خونه سکو و کور بود رفتم سمت اتاقش ک دیدم عین ی بچه گربه تو خودش جمع شده اروم دراز کشیدم رو تخت و پسرم رو تو بغلم کشیدم و عطر شو بو میکردم

اومممم...هیون

+جانم بیبی

میخوامت

+با تعجب بلند شدم و بهش نگاه کردم ک لپاش سرخ شده بود و با انگشت هاش بازی می‌کرد نیشخندی زدم
چی گفتی بیبی نشنیدم میتونی بلندتر بگی

گفتم میخ..

+چی چی نشنیدم

نفس عمیقی کشیدم و بلند داد زدم میخوامت


<<<<<<<<<<<<

دیش دین دیشششش
انیوووو
حمایت واسه پارت ۵ ؟

City Of StarsWhere stories live. Discover now