part 16

47 5 0
                                    

هر وقت به آسمون پر ستاره
خیره میشم
یاد ستاره های زیر چشمت میفتم ☆☆
________^^^^^^____________
فردا صبح:
به بدنم کش و قوسی دادم و از تخت پا شدم از پله ها پایین رفتم که بوی خوب پنکیک به مشامم رسید لبخندی زدم و رفتم روی صندلی نشستم سلامی به مینهو جیسونگ دادم
/لیکس
هوم؟
/من امروز دانشگاه نمیام
واسه چی
) چون قراره بریم مسافرت
اولالا حالا کجا
)/پاریس
حالا چرا پاریس
)واسه برند جدیدمون با هیونجین داریم میریم پاریس
ها؟
با تعجب به مینهو نگاه کردم چرا هیون بهم نگفته بود که واسه برند جدید میخواد بره پاریس؟؟
/لیکسی خبر نداشتی
ها؟ نه
جیسونگ دستشو به کمرم زد و گفت
/شاید هیون یادش رفته بهت بگه
اوهوم شاید
)آره بچه انقدر نگران نباش حتما یادش رفته
حالا کی گفته من نگرانم صبر کن بینم تو الان گفتی بچه
)آری
سری از تاسف تکون دادم که خاله پنکیک رو گذاشت جلومون
کانسانمیداااا
) مرسی سوی سوی
/سوی سوی؟
)اوهوم
سویا: بهم بگی سویا بهتره
)نچ سوی سوی قشنگ تره
سویا : چی بگم بخورید برید به زندگیتون برسید منم به کارهام برسم
لبخند شیطنت آمیزی زدم و به خاله نگاه کردم
سویا: منظورم اون نیست منحرف
/واا خب پس کار دیگه تون چیه ؟؟ مگه اون نیست
خاله چب چب به جیسونگ نگاه کرد که جیسونگ همینجور که داشت پنکیک ها رو تو دهنش جا میداد با دهن پر گفت
/بخه هب
سویا: چی میگی تو
جیسونگ خفه نشی
جیسونگ پنکیک ها رو بزور قورت داد و گفت
/میگم چیه خب
خاله پشت چشمی نازک کرد و گفت
سویا: هیچی تو خودتو خفه نکن که نصف مشکلاتم تویی
) یا یا سوی جونم چطور دلت میاد به این میگی نصف مشکل
جیسونگ با چشم های ستاره ای بازوی مینهو رو گرفت و سرشو گذاشت رو بازوش
سویا: توقع داری چی بگم
)فرشته مرگ اممم شاید هم ...
جیسونگ درجا بازوی مینهو رو ول کرد و محکم موشو کشید
پقی زدم زیر خنده
سویا: بدبختو چرا زجر میدی خب درست گفت دیگه فرشته مرگ بد نیستا
جیسونگ فحشی نثار مینهو کرد و موهاشو ول کرد
/بریم خونه فقط
) من که چیزه .. اوکی اوکی خفه ام
/آفرین
آخرین تیکه ی پنکیکم رو خوردم و بلند شدم تشکری کردم و رفتم بالا تا آماده شم وارد اتاقم شدم مسواکم رو برداشتم وارد مستر شدم دندون هام رو تمیز کردم و به صورتم آبی زدم حواله رو برداشتم و صورتمو خشک کردم از مستر خارج شدم و  از داخل کمد لباس مورد نظرم رو برداشتم و پوشیدم جلو اینه وایسادم و  موهام رو درست کردم بالم لب گیلاسم رو ( بد قفلی زدی رو گیلاسااا
نیازت دارم نیست روزی که از پیشت برم عا عاکیلاس گیلاس بانو واهاییییی این آهنگ محشره
بلی منطقیه )
برداشتم و اروم روی لبم کشیدم دوباره به اینه نگاه کردم وقتی از تیپم مطمعن شدم کیفمو برداشتم و رفتم پایین
/میخوای بری دانشگاه نه عروسی
پوکر به جیسونگ نگاه کردم
/چیه خو نگاه وکنی
سری از تاسف تکون دادم از جاکفشی کفش های ال استار رو برداشتم و پوشیدم از خونه زدم بیرون مسیر خونه تا دانشگاه ۳۰ دقیقه بود اونم پیاده هدفونم رو از تو کیفم درآوردم و روی گوشم گذاشتم اهنگ Diet mountain dew رو پلی کردم ( توقع داشتم اهنگ cheri cheri lady رو بگی
نیازت دارمممم نیست روزی که از پیشت برمممم عا عااا
خفه شووو تایپ کن نخون جون مامانت
گیلاس گیلاس بانو احساساتی میشه عشق اونجاست که قلبت میره همیشه)

City Of StarsWhere stories live. Discover now