part 5

81 8 2
                                    

بعد سال هاااا از گشادی در اومدم خسته نباشمممم
**********

هیونجین از رو تخت بلند شد و کرواتش رو باز کرد و به بیبی کیوتش ک با چشم های گوگولیش زل زده بود نگاه کرد دوباره رو تخت نشست و دست های فلیکس ب تاج تخت بست ک صدای ناله ناراضی فلیکس دراومد هیونجین محکم ب بوت فلیکس ضربه زد ک باعث شد بلند تر ناله کنه
+ب نظرت هنوز زود نیس واسه ناله کردن هوم کوچولوم؟

ب نظرت نمیدونی من از اینکه دستمو ببندی....‌

خواست ادامه حرفش رو بزنه ک هیون لب هاش رو کوبید ب اون دو تا پاستیل نرم و شروع ب مکیدن لب پایین لیکس کرد و آروم فلیکس تو دهنش ناله میکرد هیونجین زبونش رو وارد دهن لیکس کرد و کل دهنش رو می‌ مکید بعصی وقت ها هم زبون هاشون بهم برخورد میکرد و باهم بازی میکردن دیگه اکسیژن ای واسه فلیکس نمونده بود و دستی هم نداشت ک بزنه ب سینه هیونجین محکم با پاش زد تو کمرم هیونجین ک هیونجین با اخم ازش جدا شد و ب صورت لیکس که کم کم داشت کبود میشد نگاه می‌کرد

+اومممم میدونی دوس دارم تنبیه ایت کنم

منظورت چیه

+میبینی کیتن
هیونجین لباس های فلیکس و تو تنش پاره کرد ب بدن سفید اش نگاه کرد اروم شروع کرد ب خیس کردن رون هاش و گاز گرفتنش
اهههههعع
هر چی بیشتر صدای ناله فلیکس می اومد هیونجین محکم تر گاز گرفت وقتی مطمعن شد ب قدر کافی فلیکس و تحریک کرده کشو کنار تخت رو باز کرد و ویبراتور و پلاگ رو برداشت
هیون جان......ننت ...‌اههههه
درجه رو آخر گذاشت و بدون آمادگی ویبراتور داخل سوراخ بیبی ایش کرد ب عضو لیکس نگاه کرد و اروم پلاگ رو داخلش کرد ک نتونه کام شه و بلند شد و ب آثار هنری ایش نگاه کرد فلیکس از لذت و درد کام نشدن ب کمرش قوس میداد و گریه میکرد و التماس میکرد
هیون.....

+هیسسس
گگ رو از کشو درآورد و تو دهن فلیکس کرد بلند شد و لباس بیرونی رو از کمد پوشید و ب فلیکس ای ک بخاطر گگ صدا های نامفهوم در می آورد نگاه کرد نیشخندی زد و اروم کنارش نشست و نوک نیپل هاش رو با انگشت فشار میداد
+اومممم بیبی یادت هست اون موقعی ک باید کاری میکردی ک من باهات می اومدم ولی چی گفتی هوم
محکم بوت فلیکس رو اسپنک زد
+هوممم چی گفتی اوه یادم رفتت نمی تونی با گگ حرف بزنی نه پس بزار من بگم
محکم تر از قبل بوتش رو اسپنک کرد
+گفتی نه هیون باید وقتت رو با زنت بگذرونی نه ؟
این و گفتی دیگه
شروع کرد از قبل محکم اسپنک کرد و به صدای ناله فلیکس گوش میداد و بعضی وقت ها هم صدا های نامفهومی ازش می اومد بلند شد و سمت در رفت ک صدای نامفهوم بیشتری اومد
+اینم تنبیه ات بیبی بوی تا یاد بگیری تا شب وقت داری فک کنی
هیون از خونه رفت و سوار ماشین شد
فلیکس از درد گریه می کرد و خودش رو لعنت میکرد
هیون بلاخره ب خونه رفیقش مینهو رسید و زنگ در و زد

) سلام بر مزاحم اعظم

+سلام هیونگ خوبم ممنون میشم بری کنار تا بیام

) باشه ولی زنت کوش ( منظورش لیکس عه )

+داره تو خونه ب کار های بدش فک میکنه
مینهو چشم هاش رو ریز کرد و رفت کنار تا هیونجین بیاد داخل و رو مبل نشستن

) با چه وسیله ای تنبیه داره میشه

+گگ و پلاگ و ویبراتور دست هاش هم بستس

) اوه کی میری از اون وضع نجات اش میدی

+۱۲ شب

) وادددد فاکککککککک الان ساعت ۵ بعد ظهر شوخی میکنی

+نچ نمیکنم

) هیونجین اون....

/سلام ددی

) های ایکیگای
جیسونگ اروم رو پای مینهو نشست و حواسش ب هیونجین نبود هیونجین از عمد سرفه ای کرد ک جیسونگ با دیدنش در جا سرخ شد و خواست بلند شه ک مینهو کمرش رو گرفت و مجبورش کرد بشینه

/مینهو ولم ....

) هیسسسس جات خوبه

+ی سلام ندی

/حواسم بهت نبود مشنگ جوجه ی من کوش

+داره ب کار های بعدش فک میکنه

/اوه....
میخوام غر بزنم ولی لی مینهو باهات چص ام

) وادفاککک چرا

/بخاطر منشی هرزه ات

) بابت اون ناراحتی

+من بهتره برم

/صد درصد بهتره فقط به لیکس بگو ی استاد ددی آناتومی اومده

+اوکی

) چیزی گفتی ی استاد ...چی


♧♧♧♧♧♧

حمایت واسه پارت ۶ ؟

City Of StarsWhere stories live. Discover now