+چی دوست داری بخوری خرگوشک؟؟
بدون لحظه ای تردید گفتم :
تورو
هیونجین خنده ای کرد و بلندم کرد پاهامو دورش حلقه کردم و با اشتیاق بهش نگاه کردم بوسه ای روی لب هاش گذاشتم و ازش با صدا جدا شدم با صدای بم شده اش از شهوت اروم کنار گوشم حرف زد
+جوجه طلایی کاری نکن همینجا بگیرم بکنمت از پاریس بیخیال شم
لبامو از هیجان گاز گرفتم و با چشم های خمارم بهش زل زدم بوسه ای روی پیشونیم گذاشت و منتظر بهم نگاه کرد بوسه دیگه ای روی لب هاش گذاشتم قبل از اینکه ازش جدا شم لبمو گاز گرفت و زبونشو تو دهنم وارد کرد با زبونش کل دهنمو مزه میکرد و میگشت سرمو کج کردم که صدای چیک ای اومد با ترس از هیون به زور جدا شدم و به منبع صدا نگاه کردم
/نمیر بابا منم
)و من
پوکر به اون دوتا گوساله نگاه کردم و با غضب به هیونجین توپیدم :
از کی تا حالا دوست پسرت کلید خونه ات رو نداره بعد این نیم وجبی داره
) یا یا قد به این خوبی
آره بابا بزرگ
/چطور دلت میاد به همسرم بگی بابا بزرگ
همسرررر؟؟؟
+خل شدی
جیسونگ با اعتماد به نفس گلوشو صاف کرد و با لحن پر عشوه ای گفت
/مگه نمیدونین شوهرم قراره تو پاریس ازم خاستگاری کنه
+مبارکه عروس خانوم
ایشالله حاملگیت
/بله خواهش..... هی لاشی عروس اون جوجه طلایی تو بغلته منو با اون جمع نبند حالا درمورد بچه دار شدن حرف میزنیم
کصخل اگر آدم بود به روایت تصویر
هیونجین چشمی چرخوند و اروم لبمو بوسید
) نمیخواین چمدونتونو جمع کنین
با این حرف شوک بزرگی بهم وارد شد و اومدم پایین خواستم بدو ام سمت در اما دستی یقه مو گرفت
/کی به کی میگه گوساله خره با این لباس میخوای بری نکننت وسایلتو جمع کردم فقط علاف هیونیم
اوک
محکم پس گردنی بهم زد اروم برگشتم سمتش قبل از اینکه چیزی بگم
/درسته ننه بابا نداری ادب هم نداری یه مرسی نگی یه دستت درد نکنه نگی
بغض؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟ ؟؟؟؟؟
حس پوچی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلتنگ بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خودمو کنترل کردم و اروم گفتم
مرسی
قبل از اینکه چیزی بگه رفتم بالا پیش هیون وارد اتاق شدم و بهش خیره شدم با هل داشت وسایلشو جمع میکرد
+این هم از این
برگشت سمتم
+چرا اینجایی بانی نمیخوای لباستو بپوشی؟
سرمو انداختم پایین و انگشت های کوچیکم رو مشت کردم اومد سمتم و منو در آغوش گرفت
اغوش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرم نباید به این حس این رو گفت وقتی با یک بغل ساده درمان میشی و راحت میتونی خودتو اروم کنی این کلمه نباید واسه این حس باشه سرمو روی شونش گذاشتم و عطر تلخشو اروم بو کردم با پشت دستش شروع کرد به نوازش کمرم با صدایی اروم و آرامش بخش گفت
+کی پسر منو اینطوری اذیت کرده ؟
هوم؟؟
بازومو گرفت و منو از خودش فاصله داد و به چهره ام نگاه کرد
+بانی نمیخواد چیزی بگه
>>>>>>>>>>>>>
های کیوتام پارت بعد جبران میکنم این هفته بدترین هفته ماهه امتحان پشت امتحان
YOU ARE READING
City Of Stars
ParanormalA voice that say's, I'll be here یه صدا که میگه من اینجام And you'll be alright و تو هم حالت خوب خواهد بود I don't care if I know Just where I will go مهم نیست که بدونم کجا میخوام برم 'Cause all that I need is this crazy feeling چون تنها چیزی که نیا...