پارت اول :
🫐پرونده رو روی میز گذاشت و صفحه ی اولش رو باز کرد و به سمت مرد پشت میز برگردوند.
"بیون بکهیون، ۲۸ ساله. ۸ سال پیش داخل یکی از مسابقات کشوری جودو مچ پای سمت راستش صدمه جدی دید، و مجبور شد از کل مسابقات کناره گیری کنه. داخل باشگاه جئونز ، به بچهای پنج تا ۱۰ سال آموزش جودو میده. پسر کوچیک بیون بیول هی ، وزیر دفاعی سابق کشوره. "نگاه دقیقی به عکس های پسر انداخت. تمام حرکاتش زیر نظر دوربین ها ثبت شده بود و تمام جزئیات صورتش به خوبی مشخص بود.
"بهش نمیخوره حرفه ای باشه، بیشتر شبیهِ یه بچه دبیرستانی لوسه."
کمی مکث کرد و بیشتر به عکس ها نگاه کرد:
"قراره یه بچه مراقب پسر من باشه؟!"
"آقای پارک، گفتم که ۲۸ سالشه، و خیر، هنوز هیچ صحبتی بابت مراقبت از پسر شما با ایشون نشده. "
"وقتم اونقدر با ارزش هست که یه ثانیه رو هم هدر ندم کیم، چرا اینقدر داری این کار کوفتیو طول میدی، بهت گفتم یکی رو برای آموزش و محافظت پسرم پیدا کن و تو بعد از یه هفته اومدی عکس یه شخص غیر حرفه ای و جلوم گذاشتی . اخه چطور میتونی فکر کنی که این شخص میتونه مراقب پسر من باشه؟"نگاه خیره ی تهیونگ روی صورت مرد نشست و کلافه برگه هارو از روی میز جمع کرد:
"نظرت چیه امتحانش کنی، خودت شخصا!"
"وقتم.."
"میدونم، وقتت با ارزشه، ولی پسر عزیزت حتی از وقتت هم با ارزش تره . پس نظرت چیه بجای غر زدن سر من، خودت امتحانش کنی. و بعد تصمیم میگیرم که باهاش حرف بزنم یا نه. "بعد از اتمام حرفش با قدم های بلند به سمت در رفت و بی توجه به صدا زدن های چانیول از اتاق کار مرد خارج شد و در رو محکم بست.
"محض رضای خداا، اون خودش نیاز به مراقبت داره بعد..."
با حرص حرفش رو خورد و یکی از پاهاش رو محکم به زمین کوبید.....
انگشت هاش روی فرمون ماشین ضرب گرفته بودند و از شیشه های دودی ، به بیرون خیره شده بود . و منتظر پسری که از باشگاه بیرون بیاد.
"مراقب کلاه کاسکت باش که از سرت در نیاد، احتمالا نتونه کار خاصی کنه. بهش آسون بگیر.!"
صدای گرفته ی سهون از موبایلش پخش شد و باعث شد چشم هاش رو تو حدقه بچرخونه:
"قرار نیست بهش آسون بگیرم، خودت و برای دیه دادن آماده کن رفیق."
YOU ARE READING
داسـتـانهاى كــوتـاهـ
Fiksi Penggemarدرد را احساس میکنی؟! از گوشه و کنار وجودت؟! از درون شیار های مغزت؟! از تمام آنچه هستی و احساس میکنی ؟! حال میتوانی آن را بالا بیاوری، بر روی زندگی و دلیل وجودش. وانشـات اول : بـلـوبــرى پارک چانیول وزیر دفاعی کشوره و برای پسر ۵ سالش دنبال یه است...