صدای شرشر دوش توی فضای بستهی حموم پخش میشد. پشت به در زیر دوش وایساده بود و کف موهاش رو میشست و آهنگی زیرلب زمزمه میکرد. از تایم خالیای که داشت برای رفتن به باشگاه استفاده و با لینو و چانگبین ورزش کرده بود.
بعد از اون حرف چانگبین رو برای دوش گرفتن توی باشگاه رد کرده بود و تنهایی برگشته بود خوابگاه.
برای خودش زیر دوش کنسرت برگزار کرده بود و با همراهی شامپوهای هیونجین آهنگ میخوند.
صدای تق ریز در که اومد لحظهای متوقف شد؛ ولی دوباره به ریتمش برگشت و بلندتر ادامه داد.توی حس و حال آهنگش غرق شده بود که یهویی دستی دورش حلقه شد و از پشت بغلش کرد. پوست بدن کسی که پشتش ایستاد، بدون هیچ پوششی بود و دیک سفتی رو لای پاش حس میکرد. دستهای کوچیکی که روی شکم تکهتکهاش به پایین حرکت میکرد رو گرفت و سمت لبش آورد، بوسهای روش زد.
"چرا برگشتی؟"
مینهو از پشت لالهی گوشش رو مکید، گردنش رو زبون زد و بی حرف دیکش رو به باسن چان مالید.
"پس واسه این اومدی؛ ولی چرا پیش جیسونگ نرفتی؟"
"اون من رو به این حال ننداخته... خودت راستش کردی خودتم بخوابون"
چان نیشخندی زد و خواست که بچرخه و پسرکش رو راحت کنه؛ اما مینهو فشار دستش رو بیشتر کرد و به دیوار کنار دوش کوبیدش. سینهاش با سرمای دیوار لرزید و نفس توی سینهاش حبس شد. مینهو دیکش رو روی باسنش تکون میداد، گردنش رو میبوسید و براش هندجاب میرفت.
دست مینهو یکی از شامپوهای روی قفسه رو برداشت و کف دستش خالی کرد، همون دست رو روی باسن چان کشید و انگشتش رو واردش کرد.
چان نفس عمیقی کشید و با وارد شدن انگشتهای بعدی مینهو قوسی به کمر پهنش داد.مینهو با مهارت انگشتش رو داخلش تکون میداد و پروستاتش رو به راحتی پیدا کرد، حالا ضربه زدن به همون نقطه صدای نالهاش رو از گلو آزاد میکرد و پاهاش رو بازتر.
بی حرف به دیوار چنگ میانداخت و با صدای بمش برای پسر ناله میکرد. نوک سینهاش توی دست مینهو سفت شده بود و با هر فشارش درد بیشتری بهش تحمیل میشد."مینهو... فاک... فقط سریعتر"
"هیونگی دلش میخواد من رو داخل خودش داشته باشه!"
"فقط انجامش بده"
زیر لب غرید و سرش رو به دیوار فشار داد."چی رو انجام بدم چانی؟ بهم بگو"
"لی فاکینگ مینهو..."
با شیطنت دستش رو توی سوراخ گرم و تنگ چان تکون داد و مک عمیقی به گردنش زد.
"باید به زبون بیاریش هیونگ""اون دیک کوفتیت رو بکن توم و بهفاکم بده"
همزمان با حرفش کلاهک عضو مینهو رو روی سوراخش گذاشت و آه عمیقی کشید."اوه... نه چانی، زوده"
روی زانوهاش نشست و کف پای چان رو، روی شونهاش گذاشت، آب از کمرش رد میشد و دونههای کف رو میشست. دستش رو دورانی دور سوراخش کشید و کاملاً کفها رو پاک کرد.
لبش رو جایی بین باسن و رون چان نشوند و گاز گرفت، گاز بعدی روی لپ باسنش بود و سومی کنار حفرهاش.
دوطرف باسنش رو با دستهاش کشید و لبش رو از نزدیک بالز تا سوراخش بالا برد، بوسید و مک زد و گازهای کوچیکی گرفت.چان بیطاقت صداش زد و موهاش رو کشید.
"فاک یو لینو... همین الان اون دیک لعنتیت رو بهم بده یا خودم ترتیبت رو میدم"صدای خندهی مینهو پشت گوش چان نشست، مقدار بیشتری از همون شامپو رو روی دیکش ریخت و کلش رو وارد چان کرد.
قطع شدن نفس چان رو به وضوح حس کرد و بی حرکت موند. برای پرت کردن حواسش عضو داغ چان رو بین حلقهی دستش گرفت و با سرش بازی کرد. صدای لذت چان که بلند شد، رونش رو نوازش و حرکاتش رو آغاز کرد.
کوتاه و سطحی نوازشش میکرد و همین تشنهترش کرده بود، دلش بوسیدن لبهاش رو میخواست، همون لبهای خرگوشی و سرخش رو که مثل یه آبنبات شیرین بهش چشمک میزد. دیک مینهو خیلی عمیق واردش شده بود و ضربه میزد. درد و لذت باهم بهش داده شده بود و ضربهها دقیقاً روی پروستاتش وارد میشد.
قطرههای آب روی کمرش ریخته میشد و صدای خیس ضربههای تند مینهو رو به گوشش میرسوند.دیک مینهو با حرکت داخلش پروستاتش رو لمس و به اوج نزدیکش میکرد. گرمای تن مینهو پشتش خاطرهی سکس قبلیشون رو واسش یادآوری میکرد و ترکیب نوازش نقطه به نقطهی بدنش، لمس شدن حساس ترین بخش معقدش، حلقهی تنگ دستش دور دیکش و البته لبهای مینهو به راحتی ارضاش کرد.
گرمای آب و ضربههای مینهو که لحظهای متوقف نمیشد، بیحالش کرده بود. نمیدونست چرا مینهو هم به رضایتی که میخواست، نمیرسید.درد کم کم توی پایین تنهاش پخش میشد و نالههاش اینبار رنگ و بوی خستگی داشت. همون موقع که سرش رو برگردوند تا از مینهو دلیل این طولانی شدنش رو بپرسه، لبش اسیر لبهای مینهو شد و بعد داغی کامش رو داخلش حس کرد.
هر دو تند تند نفس میکشیدن و مینهو هیچ تمایلی برای خارج شدن ازش نداشت. کم کم که هورمونهای مردونهاش کمتر شدن، دیکش هم از سفتی افتاد و همراه با کامش از چان خارج شد."بزار تمیزت کنم هیونگ"
دوش متحرک رو برداشت و چان رو خم کرد، آب رو همراه با انگشتش واردش کرد و مقعدش رو شست."چرا انقدر دیر اومدی؟!"
"جیسونگ یه اسپری تاخیری جدید خریده بود... خواستم امتحانش کنم"
"نمیتونستی اولین بارم رو آروم بگیری بهم؟؟"
"مگه تو گرفتی گرگ پیر؟"
"دور بعد تو اتاق؟ قول میدم آسون بگیرم"
خفه شوای زیر لب زمزمه کرد و با پیچیدن حوله دور خودش بیرون رفت.
بعد از اینکه از کمد جیسونگ برای خودش لباس دزدید، صدای باز شدن در و پشت سرش صدای فریاد بلند هیونجین اومد."یا... باز کی شامپوی من رو استفاده کرده؟؟؟؟؟"
YOU ARE READING
Flight Night
Fanfictionقضیه از اونجا شروع شد که چان شب رو توی اتاق دیگهای موند... !!! اسمات خالص کاپلها: چانمینسونگ، چانگجین ژانر: زندگی واقعی، اسمات