little devil / scenario

294 19 1
                                    

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.







تهیونگ هیچوقت یادش نمیومد که کار بدی انجام داده باشه ، اون حتی آزارش به یک مورچه هم نمی رسید ، پس الان خدا شوخیش گرفته بود حتما و گرنه چرا باید یک شیطان کوچولو و لجباز سروکلش تو زندگی اون پیدا بشه



- اون کتاب ها رو به هم نریز! برگه دانش آموزارو رو له نکن! از روی تلویزیون بیا پایین الان میوفتی! چرا رفتی بالای کابینت؟ خمیر دندان خوردنی نیست!!!


+ای بابا ددی چقدر زر میزنی ، یکم فکتو ببند


________________


- فاک اون چیه دستت جونگکوک!!!


+ نمیدونم ددی ، از توی مغازه برش داشتم ، آقای فروشنده گفت باید واردش کنم تو سوراخی که اینجا هست اما درد داشت ، ولی من میخوام امتحان کنم تو میتونی کمکم کنی ددی؟


و ما تهیونگی رو داریم که هاج و واج به شیطان کوچولوی روبروش نگاه میکنه که کاملا لخته و پاهاشو داده بالا تا ددیش بات پلاگ رو وارد سوراخش بکنه






- little devil

oneshot / scenarioDonde viven las historias. Descúbrelo ahora