part 4

181 3 0
                                    

TAEHYUNG
به تمام اجزای صورتش نگاه کردم . خیلی زیبا بود ؛ مثل یه الهه بود . پوست سفیدش ، چشمای مشکیش و اون لبای سرخی که بهش بالم لب زده . اون واقعا پرستیدنی بود .
WRITER
تهیونگ به لباش لیس زد و گفت

_چقدر تو زیبایی شازده کوچولوی من
+...کیم تهیونگ خواه...
_شششش....شازده کوچولوها وقتی پدرشون چیزی میگه باید ساکت باشن .هوم؟

جونگکوک بازم چیزی نگفت و روشو کرد سمت راست . تهیونگ متوجه ترس اون شده بود ولی به رو خودش نیاورد . تهیونگ از روی جونگکوک کنار رفت و به طرف کمد رفت و درشو باز کرد و جونگکوک تمام وسایلای داخلشو دید ....و وحشت کرد .

_خب شازده کوچولو !....از کجا شروع کنیم .هوم؟

هیچی نگفت

_خب با ویبراتور شروع میکنیم

جونگکوک به خودش لرزید . تهیونگ اومد طرفش و دوباره روش خیمه زد . ویبراتور رو گذاشت کنارش و دستشو روی صورت کوک کشید .

+به من...دست نزن
_شازده کوچولوی من! تو دیگه مال منی فقط مال من

جونگکوک عصبانی شد و محکم زد تو گوش تهیونگ و نیم خیز شد .

+گفتم به من دست نزن ! مگه تو کی هستی که به من دست میزنی ؟

تهیونگ فقط خندید و بعد با چشمای به خون نشسته به جونگکوک نگاه ترسناکی کرد کوک ترسید . تهیونگ در عرض چند صدم ثانیه بهش حمله کرد و لباسش رو پاره کرد و سپس دکمه و زیپ شلوارشو باز کرد و با باکسرش همزمان پایین کشید . جونگکوک هیچی نفهمید و وقتی به خودش اومد ، که با بدن لخت جلوی تهیونگ بود .

_خب شازده کوچولو......الان که رو به روی ددی لخت هستی چطوره ؟
+ب_بهم نگاه نکن ....(دستشو گذاشته بود روی عضوش )
_چیه شازده کوچولو ؟ تو فقط یه شب با من سکس میکنی ، بعدش میری خونت

تهیونگ دروغ گفت و جونگکوک احمق به سادگی اینو قبول کرد . اون هرچی هم که باشه فقط یه شب با این عوضی می‌خوابه ؛ پس خشم و نفرت و ترسش رو فروکش کرد و تصمیم گرفت سکس کنه .









یعنی قراره تو پارت بعد چه اتفاقی بیفته🤭
یاح یاح
🗿☕️✨️امممم...سعی می‌کنم پارت بعدی بیشتر بنویسم
می بوسمتون بچه ها💜💖💖

my manWhere stories live. Discover now