pinky ( صورتی )

part 3

جونگکوک
با تعجب به رفتار پسر نگاه کرد و شونه ای بالا انداخت ؛ بعد از اینکه موتور رو داخل پارکینگ گذاشت ، به سمت آسانسور رفت و دکمه ی طبقه ای که واحد آقای کیم بود رو زد.
وقتی به طبقه ی موردنظر رسید و از آسانسور بیرون اومد ؛ در واحد رو دید که پسر براش باز گذاشته ؛ لبخندی زد و به داخل رفت.
با چشماش به اطراف سالن نگاه کرد و پسر رو ندید ؛ پوفی کرد و به داخل آشپزخانه رفت و توی یخچال رو نگاه کرد تا چیزی برای خوردن پیدا کنه ولی چیز به درد بخوری داخلش نبود.
پس تصمیم گرفت به رستورانی که نزدیک آپارتمان بود زنگ بزنه و غذا سفارش بده.

تهیونگ
پسر روی تخت دراز کشیده بود و لبتاپش روی پاهاش بود و داشت یه فیلم تخیلی رو نگاه میکرد که با صدای در ، لبتاپ رو سریع بست و صاف نشست.
جونگکوک وارد اتاق شد و رو به پسر که مشکوک میزد ؛ گفت : می‌خوام غذا سفارش بدم ! بگو چی میخوری ؟
پسر که هنوز از دیر اومدن پرستارش به آموزشگاه ناراحت بود ، دهنش رو کج و اخماش رو توی هم کرد و گفت : هیچی نمی‌خوام سیرم.
پرستار ابرویی بالا انداخت و گفت : مطمئنی؟
پسر در تایید حرف پرستار سری تکون داد و گفت : اره مطمئنم.
جونگکوک باشه ای گفت و بدون هیچ حرف اضافه ی دیگه ای در رو به روی پسر بست.
تهیونگ که از رفتار پسر حرصش گرفته بود با خودش گفت : باید یکم بیشتر اصرار میکردی عوضی.
و بعد ادای گریه در آورد و گفت : گرسنمه!
وقتی دید نمیتونه اینجوری حرصش رو خالی کنه تصمیم گرفت توی توییترش بره و اونجا غر بزنه ؛ پس گوشی رو از روی تشک تختش برداشت و وارد برنامه شد.