پارت پنجم (جین هی)

120 61 57
                                    

"فلش بک زندان سئول"

'JANG'

اومدم زندان که جین هی رو ببینم اون قبل از گند زدن به نقشه جابه جایی موادهای من، دست راست هوانگ بود و هوانگ خیلی بهش اعتماد داشت ولی..

جین هی: تو اینجا چی کار میکنی؟

جانگ: سلام رفیق قدیمی چه قدر لاغر شدی من بمیرم آخه تورو اینجوری نبینم

جین هی: من شیش ساله توی این زندان لعنتی ام به خاطر کاری که نکردم، چه جور رفیقی هستی که شیش ساله سراغمو نگرفتی

جانگ: همش تقصیر اون هوانگ عوضیه ، اینکه تو افتادی زندان ، خدا لعنتش کنه ولی دیگه سختیا تموم شدن جین هی عزیز من امروز اومدم که از اینجا نجاتت بدم

جین هی: شوخیت گرفته؟ من حبس ابد گرفتم و تا ابد این تو ام

جانگ: کی گفته تو باید به خاطر کاری که نکردی حبس بکشی اونم تا آخر عمرت ، من یه نقشه خوب دارم که نجاتت بدم

جین هی: آزادی من به چه دردت میخوره؟

جانگ: این چه حرفیه تو مثل برادرمی ما وقتی کنار هم باشیم میتونیم هوانگ رو به زانو دربیاریم ، من تنهایی بدون کمک تو که نمیتونم ، نکنه نمیخواهی ازش انتقام بگیری؟

جین هی: شیش ساله هر شب دارم به روزی که با همین دستام خفش کنم فکر میکنم ، کمک کن از اینجا خلاص بشم هر کاری بگی میکنم

جانگ: همین درسته ، این قرصی که بهت میدم رو امشب بخور بعدش حالت بد میشه و یه کم خون بالا میاری ولی نگران نباش چند ساعت بعد به هوش میای

جین هی: خب مگه نمیدونی اینجا دکتر داره

جانگ: من نمیزارم دکتر شیفت شب پاش به زندان برسه ، پس نگهبانا از اینکه تو نبض نداری میترسن و مجبور میشن تورو به بیمارستان ببرن و توی راه بیمارستان ، خودم میام نجاتت میدم نگران هیچی نباش.

"پایان فلش بک"

'BOHIYON'

بعد از اینکه توی رستوران شام خوردیم ، پدرم بهم زنگ زد و گفت که امشب وقت عملی کردن نقشه است پس من باید جیسو رو به یه جای امن و به دور از چشم بقیه ببرم

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

بعد از اینکه توی رستوران شام خوردیم ، پدرم بهم زنگ زد و گفت که امشب وقت عملی کردن نقشه است پس من باید جیسو رو به یه جای امن و به دور از چشم بقیه ببرم

I fight for you [Chaesoo]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora