نگاهی به ساعتش انداخت که هنوز چهل دقیقه تا نیمه شب فاصله داشت و با وارد کردن رمز در وارد شد.
نمیدونست بی خبر اومدن پیش کریستوفر کار درستیه یا نه ولی نیاز داشت باهاش صحبت کنه.
وقتی مرد رو توی اولین نگاه ندید خونه رو گشت و در اخر توی اتاقش پیداش کرد.
کوهی از برگه ها شلخته روی میز مقابلش بود و به نظر میومد انقد غرق افکارش بوده که متوجه حضورش نشده.
تقه به در زد و با برگشتن سرش سمتش لبخندی زد:"خسته نباشی کارگاه بنگ"کریستوفر تکخندی زد و برخلاف تصور جونگین برای خوشامد گویی از جاش بلند نشد بجاش به پاهاش اشاره کرد و جونگین کیفش رو کنار در رها کرد و سمتش رفت و روی پاهاش نشست:"زیر چشمات گود افتاده چان"
کریس سرشو تکون داد و با فرو بردن سرش توی پیرهنش سعی داشت عطر تنش رو حس کنه:"یه جسد دیگه پیدا شده جونگین"جونگین ابروهاش رو بالا انداخت و گوشیشو از توی جیبش دراورد و به نوتیفیکشن هایی که از طرف کلاب دوست های آنلاینش بود نگاهی انداخت:"پس برای همین انقد ور میزدن امروز،تو چرا اینطوری شدی..قبلا اینطور ندیده بودمت"
کریس حلقه دستاشو دورش محکم کرد:"حدس میزنیم قاتل شخص دیگه ای باشه ، کسی که تلاش داشته قتلشو شبیه به قاتل بومخونی انجام بده"
جونگین ابروهاش رو بالا انداخت و نگاهی به برگه ها انداخت:"رو چه حساب اینو میگید؟"-خب..خیلی واضحه مقتول یه پیرمرد تنهای پولدار نیست ، یه مرد چهل و سه سالهست که با دوست دخترش زندگی میکرده ، و تازه سبک نقاشی ها فرق داره حتی ما ها که هیچ سررشته ای توی هنر نداریم میتونیم بگیم،چیزایی که قاتل بوم خونی میکشه انگار از قرن نوزدهم دراومده ولی این یارو..یه نقاشی سبک مدرن اشغال کشیده.
جونگین پشت گردنش رو خاروند و اخمی کرد:"چطور اگه با دوست دخترش زندگی میکرده تونسته بکشتش؟دختره هم سالمه؟"کریس سرشو تکون داد:"اینم خودش یه نکته دیگهست دختره پرستار بوده و هفتهای حدودا یکبار شیفت شب میایستاده و دقیقا توی همون شب این اتفاق افتاده دختره وقتی صبح برگشته جسدشو توی تخت پیدا کرده"
جونگین کمی فکر کرد نگاهی به عکسی که از نقاشی روی میز بود کرد:"از کجا میدونید کار خود دختره نیست؟"-زمان مرگ رو بین ساعت ده تا دوازده شب تخمین زدن ، دوربین ها ورود دختره رو طرفای ساعت هشت ثبت کردن.
جونگین سری تکون داد و دوباره با کنجکاوی برگشت سمت مرد:"اگه کار قاتل بوم خونی نباشه امکان داره واکنشی نشون بده از قتلی که میوفته گردنش؟"
کریس سری تکون داد:"ممکنه ولی به یه سری مورد بستگی داره ، اینکه قاتل ما هدف پشت قتل هاش هست یا جنبه سرگرمی براش داره"
نگاهش به زنجیر ظریف خودش توی گردن جونگین افتاد و تکخندی زد.
صداشو صاف کرد و ادامه داد:"اگه هدف داشته باشه و مقتول هاش رو اتفاقی انتخاب نکنه قطعا واکنش نشون میده مگه اینکه نگران گیر افتادنش باشه ولی اگر اتفاقی باشن..احتمالا براش مهم نباشه..ولی همونطور که میدونی اون قاتل فقط هدفش کشتن نیست..مقتول هاش رو با وسواس انتخاب میکنه و مدتی سر صحنه جرم میگذرونه..هرچند هیچجوره نمیتونیم هدف بعدیش رو پیشبینی کنیم"
جونگین سرشو تکون داد.