" حادثه‌ی تلخ "

781 97 27
                                    

"یک هفته بعد"

نگاهش یخ زده بود، لباش نمیخندید.
انگار که عزیزترینشو جلوی چشماش کشته بودن.
جونگ‌کوک بعد رفتن تهیونگ شبیه مجسمه شده بود.
شایدم یه ربات که هرکی هرچی بهش میگفت بدون مخالفت قبول میکرد.
جونگ‌کوک توی عشق ، قوی نبود.
نمیتونست با زنی رقابت کنه که حتی نمیدونست کیه و تهیونگ اینطور عاشقانه منتظرشه و هنوز بهش فکر میکنه؛ برای همین وقتی برای بار هزارم مایکل اومد که عذرخواهی کنه، قبولش کرد.
حتی پیشنهاد داد که کارهای عروسی‌شونو جلوتر بندازن‌.
چیزی که خیلی جیمین رو عصبانی کرد و باعث شد با جونگ‌کوک دعوا کنه.
••
تهیونگ خودشو روی مبل انداخت.
دور و برش پر بود از کاغذ و پرونده.
روی میز پر شده بود از لیوان های قهوه و جعبه پیتزایی که نصفه نیمه خورده شده بود.

حواسش جمع نمیشد.
ذهن و فکرش جایی پیش نیکلاس مونده بود.
سرشو به پشتی مبل تکیه داد و چشماشو به سقف دوخت:
" داری چیکار میکنی نیکلاس؟!"

" چرا گردنبندت هنوز فعال نشده؟"

" الان ازم متنفر شدی؟! "

زیر لب زمزمه کرد:
+ نباید اینو بگم ولی ، دلم برات تنگ شده گربه کوچولو!
ببخشید که قهرمانت نموندم..

با شنیدن صدایی که از لپ‌تاپش میومد از حا بلند شد.
موقعیت ردیاب، عمارت سفیرو نشون میداد و این به این معنی بود که فعال شده!

لبخندی روی لبهاش نشست:
+ ته‌ته دور نشده ازت کوچولو .

حالا که خیالش از بابت جونگ‌کوک راحت شده بود ، میتونست برگرده سراغ پرونده.

پوشه ی آبی رنگ رو باز کرد و به عکس واضح تتو خیره شد.
تتوی مار !
ماری که به دور حرف" J "پیچیده شده بود.
این میتونست علامت یه گروه باشه !

+ جیمز زنده اس.

••••

سوکجین هنوز وقت نکرده بود گردنبند اهدایی تهیونگ رو بهش بده، برای همین تقه ای به در اتاق زد و با شنیدن صدای پسر ، وارد اتاقش شد.

_ جونگ‌کوک؟
_ عا هیونگ. بیا تو.

جونگ‌کوک چنگی لای موهاش زد و به بهم ریختگی اتاقش اشاره کرد:
_ ببخشید بهم ریختس.
یکم ذهنم درگیره.

سوکجین لبخند زد و روی دسته ی مبل نشست:
_ عیبی نداره ،
تهیونگم وقتی اعصابش خورده همین بلا رو سر اتاقش و اطرافش میاره.

با اومدن اسمش، ضربان قلبش بالا رفت.
پوزخند نامحسوسی زد .
_ راستش جونگ‌کوک،  برای دادن این اومده بودم.

مشتشو باز کرد و جونگ‌کوک،  زنجیر ظریف و زیبایی رو دید که شکل بالهای فرشته بود.

_ واو ! خیلی خوشگله .
این هدیه زیبا به چه مناسبته؟

" 𝐓𝐨𝐠𝐞𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐈𝐧 𝐏𝐚𝐫𝐢𝐬 "Where stories live. Discover now