mistake

112 9 0
                                    

این پارت غم‌انگیزه

⛧°. ⋆༺𓆩ꨄ︎𓆪༻⋆. °⛧

تهیونگ و جونگکوک که دشمن قسم خورده‌ی همدیگه بودن، یک روز شرط بندی روی برد و باخت مسابقه فوتبال کردن.

تهیونگ روی تیم پارتیزان شرط بندی کرد و جونگکوک هم روی تیم دیناموکیف شرط بست. بازنده این شرط بندی باید تا آخر ماه برای نفر بعدی کار هایی که برنده میگفت رو انجام میداد.

نتیجه بازی اصلا چیزی نبود که مورد علاقه تهیونگ باشه، دیناموکیف سه هیچ از پارتیزان برده بود و این نهایت بدبختی بود.

اولین دستور جونگکوک این بود که مقاله‌ی پس‌فرداش رو براش بنویسه و تهیونگ با عصبانیت انجامش داد.

روز سه‌شنبه بود و تهیونگ توی زنگ تفریح به دانش اموزان دیگه نگاه میکرد و از نی شیر توت فرنگیش رو مینوشید.

روی نیمکت نشسته بود و از اکسیژن تولید‌شده درخت بالا سرش، نفس میکشید و خودش به درخت دی‌اکسیدکربن رو میداد، معامله کاملا عادلانه.

البته که دی‌اکسیدکربن تهیونگ به پای اکسیژن درخت نمیرسید، توی همین فکر ها بود تا اینکه یکی از نوچه های جونگکوک جلو‌ی روش سبز شد.

"جونگکوک توی دستشویی کارت داره"

تهیونگ با شنیدن کلمه‌ی 'دستشویی' تمام آرامشش پرید و جاش رو به خشم داد. از نیمکت دل کند و به طرف دستشویی رفت، بطری رو توی سطل نزدیک به در دستشویی انداخت.

وقتی که داخل دستشویی رفت، جونگکوک رو دید که روی یک توالت در بسته نشسته با عضو راست شده.

ابرویی بالا انداخت و با نیشخند جونگکوک رو‌به‌رو شد.

"بیا اینجا، روی پای من بشین و مثل پسر خوبی، از دیک من سواری بگیر"

تهیونگ نفسش رو با حرص بیرون داد.

"و اگه نکنم؟!"

نگاه جونگکوک شیطنتش رو از دست داد و با چشمای تیله‌ی مشکیش که دیگه برقی نداشتن به مردمک‌های تهیونگ زل زد.

"خودت درست میدونی که چی میشه"

تهیونگ آب دهنش رو قورت داد و دکمه شلوارش رو باز کرد، بعد از اون زیپش رو پایین کشید و شلوارش رو با باکسر تا روی رون پاش پایین اورد.

قلدر مدرسه، وقتی تتو روی رون چپ تهیونگ رو دید، دیکش تکونی خورد. تهیونگ بهش نزدیک تر شد و پشت به جونگکوک روی رون جونگکوک نشست.

جونگکوک عضوش رو با پریکامی که ازش بیرون ریخته بود، لزج کرد و کمی از اون رو روی سوراخ پسر مالید. انگشت هاش رو توی دهن تهیونگ برد و توجهی به صدای عوق زدن پسر از این که انگشت هاش رو تا حلقش برده، نکرد.

𝘼𝙢𝙤𝙧𝙚²°Where stories live. Discover now