Marshall

157 19 1
                                    

⛧°. ⋆༺𓆩ꨄ︎𓆪༻⋆. °⛧

اورکت کلاسیکش رو در اورد و روی رخت‌آویز ایستاده گذاشت. پیپ رو روشن کرد و روی صندلی پشت میز سنگین و با اصل و نصبش جا گرفت.

مارشال نظام روسیه، که چند سالی بود که پشت این میز جا گرفته بود، امروز توسط اردوگاه بوسان صدا زده شده بود و باید از اونجا بازدید میکرد.

دود درون ریه‌ش رو به ارومی بیرون فرستاد و با چشم‌های به خون نشسته‌اش از بی خوابی به فردا فکر میکرد.

⩇⩇:⩇⩇⩇⩇:⩇⩇⩇⩇:⩇⩇⩇⩇:⩇⩇⩇⩇:⩇⩇⩇⩇:⩇⩇

"گفتن امروز مارشال کیم به بازدید اینجا میاد"

یکی از سرباز ها گفت و همین جمله ته دل سرباز های اعزام شده‌ی جدید به اردوگاه بوسان، خالی شد.

شهرت سخت‌گیری مارشال زبانزد کل کشور شده بود و مردم روسیه از مارشال دورگه میترسیدن.

پسری که تازه به بیست و هفت سالگیش پا گذاشته بود و هنوز ۴ ماه از پایان خدمت‌ش مونده بود، خنده‌ای از روی تمسخر کرد.

"اون مارشال بره به جهنم، اینجا رو به آتیش میکشم بخواد غلط اضافه بکنه"

هم‌خدمتیاش که با هم صمیمی شده بودن، خندیدن. جونگکوک اخمی کرد و از اونجا دور شد.

در دستشویی رو باز کرد و زیپش رو پایین کشید تا کارش رو انجام بده تا اینکه بلندگو اعلام کرد که همه باید توی محوطه جمع بشن.

جئون عملا دستور رو به تخمش گرفت و بعد از پایان کارش زیپش رو بالا کشید و دست هاش رو شست.

"شاشیدم تو مارشال و خاندانش"

پوزخند تمسخر آمیزی زد و پسا ذهنش به این فکر میکرد که چرا از این مرد که تا به حال حتی ندیده‌ بودش متنفر بود!؟

درو باز کرد و به طرف جایی که صدای همهمه سرباز‌ها به گوش میرسید رفت. هم خدمتیش رو پیدا کرد و کنارش جا گرفت.

"حالا این بابا غوری کجا مونده؟"

یوگیوم با آرنج ضربه‌ای به پهلو‌ی جئون زد.

"صداتو بیار پایین، هیونگ! اینجا کره نیست که هر غلطی بکنی و از زیرش در بری"

درسته، اینجا روسیه بود و پدرش که فرمانده کشور بود اون رو برای یادگیری اصول و پایه این رشته به صورت فیزیکی به روسیه فرستاده بود، جونگکوک هدفش اصلا چیزی نبود که پدرش برنامه ریزی کرده بود.

همه‌ی سرباز ها به یکباره ساکت شدن و با فرمان فرمانده توی صف قرار گرفتن. جونگکوک هم آخرین فرد صف قرار گرفت و مثل دیگر سرباز ها به سکو زل زد.

مارشال با قدم های نظم دار و محکمی به جایگاه اومد و با صدای رسا کلمه‌ی آزاد رو دستور داد و سرباز ها از حالت خشک و جدی که به بدن هاشون داده بودن، در اومدن.

𝘼𝙢𝙤𝙧𝙚²°Donde viven las historias. Descúbrelo ahora