15

146 52 71
                                    


" سوم شخص "

" جونگکوک من برای همه چیز متاسفم، ببخشید که سربار تو شدم"

با اینکه سختتر از چیزی بود که جین تصورشو میکرد ولی بالاخره حرفاشو با صدایی که به بلندی یه زمزمه بود به آلفایی که جلوش دنبال آجر برای فشار دادنو باز شدن مسیر میگشت گفت؛ اون قبلش جرات یک کلمه حرف زدن با جونگکوکو نداشت، بعد از اینکه از گرگینه ها جدا شدن دوتایی به سمت دیوار آجری راه افتادن در واقع آلفا وظیفه ای که رهبرشون رو دوشش گذاشته بودو قبول کرد

" فقط خواهشا چیزی نگو "

لحن جونگکوک برخلاف هرسری که بی ادبانه بود این سری رنگ التماس داشت و این باعث شد جین با لحن شرمنده ای زمزمه کنه: متاسفم

جونگکوک به سمتش چرخیدو چند لحظه بهش خیره شد: تو چرا اینطوری؟

" منظورت چیه؟"

" تو چرا با هر انسانی که تا حالا دیدم انقدر فرق داری؟ چیت انقدر متفاوته؟"

جین بدون اینکه حرفی بزنه سرشو پایین میندازه متفاوت باشه یا نباشه اون هنوزم نسبت به مرد احساس شرم میکنه از اون سمت جونگکوک با اینکه احتمال میده جین جوابشو نده ولی بازم منتظر جواب بهش خیره میمونه بعد از کمی انتظار آهی میکشه و راه میوفته

" فقط بیا بریم "

جین با تنبلی پشتش راه میوفته بعد از اتفاقای امروز احساس میکنه دیگه جونی تو تنش نمونده بود که بخواد پا به پای آلفا بره

آرومتر از سری قبل اونا به سمت دیگه میرن، جین انگار از یه خواب عمیق بیدار شده درحالیکه جونگکوک احساس میکنه کم کم داره ظاهر میشه، جوری همه چیز به آرومی اتفاق میوفته که اگه کسی از بیرون نگاه کنه میبینه یهو یه نفر از ناکجا آباد ظاهر شده درحالیکه جونگکوک از همون اول اونجا وایساده ( شما که غریبه نیستید اینجاشو خودمم نفهمیدم چی گفت 🙄)

انگار دقیقا برگشتن به زمانی که تازه میخواستن به طرف دیگه برنو جینم لباسای خودش تنش بود؛ از روی زمین بلند شدو سمت خونش راه افتاد

" چیکار میکنی لعنتی؟ "

جونگکوک با گره بین ابروهاش مات و مبهوت ازش میپرسه و باعث میشه جین برگرده و با چشمای گرد شده جوابشو بده

" دارم میرم خونمون "

" همین الان به مامانت گفتم میخوام ببرمت یه جایی الان برگردی چی پیش خودش فکر میکنه؟"

جونگکوک بااینکه خودش جوابو میدونه ولی بازم با ناباوری سرشو تکون میده و میپرسه؛ جین بی گناه از همه جا بیخبر از گرگینه روبروش میپرسه

" خب ما الان باید چیکار کنیم؟ "

"باید یکی دو ساعت بیرون باشیم با خودت پول داری؟"

Alpha / kookjinWhere stories live. Discover now