سلام سلام :)
این پارت اشاره به مسائل حساسی مثل خود آزاری، مواد مخدر، خشونت و توصیف دقیق از جای زخم و خون داره.
اگر با هر کدوم از این موارد مشکل دارید و یا اگر سنتون کم هست، لطفا این قسمت رو نخونید!⚠️~~~~~~
نگاه کلافهش از روی صورت دختر روبهروش تکون نمیخورد.
- یونگی رو گرفتن.
دختر مو آبی خشکش زد. مثل اینکه سطل آب سردی رو روش خالی کرده باشن.
- یعنی چی که گرفتن؟ کسی جاشو لو داده؟
- نمیدونم، شاید... وقتی رفتم خونهش، هم خونه ایش جوابمو داد گفت پلیس اومد دستبند زد بردش.
- پس برای همینه که پیداش نیست...
جونگ کوک چنگی به موهای شونه نشدهش زد و با درموندگی گفت:
- حالا چیکار کنم؟ پیرمرد عوضی همین الانشم قاطی کرده. اگه زود موادشو بهش ندم-
مینجی آروم شونه های پسر روبهروش رو گرفت و نذاشت حرفش رو تموم کنه.
- هیششش... یه کاریش میکنیم.
تهیونگ که چند قدمی دورتر مشغول گوش دادن به صحبت اون دو نفر بود، با دیدن قیافه درهم و مضطرب جونگ کوک نتونست طاقت بیاره. بهشون نزدیک شد و آروم زیر گوشش زموزمه کرد:
- کی رو گرفتن کوکی؟
جونگ کوک لب پایینش رو لحظه ای به دندون کشید و آروم لب زد:
- یونگی... همون یارویی که ازش مواد بابامو میگرفتم.
اسمش براش آشنا اومد. انگار قبلا هم جایی این اسم رو از زبون جونگ کوک شنیده بود. نگاهش رو برای توضیح بیشتر به مینجی داد و وقتی دید که اون در جواب فقط با لاک لب پر شدهش ور رفت پرسید:
- پدرت همین الان موادو میخواد؟
سری تکون داد.
- هرچی زودتر بهتر. وقتایی که بهش نرسه میزنه به سرش.
- خب غیر از یونگی کس دیگه ای نیست که بشه ازش گرفت؟
این بار مینجی به حرف اومد.
- چیزی که اون میخواد به این راحتی گیر نمیاد. شیشه و کوکائین نیست که.
- پس چی-
- باید برم.
سرش با سرعت برق به سمت جونگ کوک برگشت. پوست لبش کنده شده و رگه های قرمز خون میون اون رنگ پریدگی خودنمایی میکرد. آروم لب زد:
YOU ARE READING
PARASITE | TAEKOOK
Fanfiction[Parasite / انگل] "انگل یعنی مهمون ناخونده، برای زنده موندن به میزبانش نیاز داره اما باز هم ذره ذره نابودش می کنه. ما اینجا همه انگلیم، این شهر هم میزبانمونه..." • ژانر : عاشقانه/انگست/روزمره • کاپل : تهکوک