part9

28 6 43
                                    

تقدیم به ریدر گوگولیم😭💞
Jiminyyyyyy48202

......

×بعد از مومنتی که بزور گرفتیم حالا میریم برای بازی چهارپایه مرگ
یادآوری کنم که قانون هارو فراموش نکنید
اگر با لقب های جونگو بیبی و شیرین عسل که گفتید همدیگه رو صدا نکنید جونگکوک باید پیشونی تهیونگ و تهیونگ باید چشمای جونگکوک رو ببوسه

یونگی: ممکنه زور بگم و مجبورتون کنم فرنچ کیس برید

×ممکنه!

پسر ها با تردید به سمت چهارپایه اومدن
قبل از اینکه جونگکوک حرکتی بکنه تهیونگ روی چهارپایه قرار گرفت و دستش رو به سمت پسر کوچکتر دراز کرد

وقتی با فاصله کمی از هم قرار گرفتن مدام بدنشون بهم برخورد می‌کرد و تلو تلو میخوردن

هوسوک با هیجان ادامه داد

× همدیگه رو نگه ندارید و بهم کمک نکنید
حالا می‌خوام ازتون سوال بپرسم و سریع باید جواب بدید
جونگکوک غذای مورد علاقه تهیونگ چیه؟

جونگکوک چشمای گرد و متعجبش رو به تهیونگ داد و یک لحظه دوباره تعادلش رو از دست داد و به لباس تهیونگ چنگ انداخت

تهیونگ به سرعت کمر جونگکوک رو گرفت و به سمت خودش کشید

یونگی: حالا خوبه هوسوک گفت همدیگه رو نگه ندارید..ولش کن اونو جنتلمنعلی

×زودباش جونگکوک جواب بده

جونگکوک به سرعت، تنها غذایی که به ذهنش اومد رو گفت

+رامن

×تهیونگ درسته؟

نگاه شیطنت آمیزش رو به چشمای بامزه جونگکوک داد و گفت
_ اگر با جونگکوک رامن بخورم..خب اره دوست دارم

×یاااااا
یونگی: پشماممم

جونگکوک (تو هم پررو باش جونگکوک جواب بده زودباشششش)

+خب..بعد برنامه بـ..بریم رامن بخوریم؟

تهیونگ نمیدونست از خجالت بود یا تعجب اما اون لحظه اصلا نمیتونست دوباره‌ به چشمای پسر نگاه کنه
سرخ و سفید شد و بی توجه به موقعیتی که ایستاده با دستش چشماش رو پوشوند و چرخید تا از پسر کوچکتر دور بشه و...بومم

با سر روی تشک فرو اومد و فریاد شوکه ای کشید

یونگی و هوسوک از خنده روی زمین دراز کشیده بودن

جونگکوک ریز ریز میخندید و و آروم به سمت تهیونگ رفت تا کمکش کنه که از جا بلند بشه

+خوبی؟

_آـ آره آره خیلی خوبم

چه‌وون از پشت مانیتورش بلند شد و به سمت هوسوک رفت و چیزی رو دم گوشش گفت

blind date Où les histoires vivent. Découvrez maintenant