محبت سئولی
وقتی جیمین از خانه خارج شد، جونگکوک رفته بود پس مسیر پیاده روی هر روزشان را دنبال کرد تا خود را به آنها برساند.خیلی آرام میدوید و بم هم همراهیاش میکرد هر چند که گاهگاهی او را دنبال خودش به گوشه و کنارها میکشاند تا قلمرواش را مثل هر روز علامت گذاری کرده و تعیین کند.
جیمین وقتی خود را به جونگکوک رساند، سرعتش را با آنها هماهنگ کرد. چهره جونگکوک جدیتر از همیشه بود و توجهی به او نداشت.
هر حرفی می توانست عصبیاش کند. شاید بهتر بود اجازه میداد وقتی از پیاده روی برمیگردد با او حرف بزند تا حداقل به اینکه چه باید بگوید فکر کند.
جیمین هیچ وقت در حرف زدن ماهر نبود.ـ امروز هوا خیلی خوبه نه؟
جونگکوک نگاهش را از مسیر نگرفت و جیمین این بار گفت:
- هدیهات خیلی هیجان انگیز بود. با اینکه گفتی گوشی قدیمیته ولی واقعا شبیه اخرین مدلشه. خیلی ممنونم...
باز هم سکوت.
از هاله سنگین اطراف جونگکوک چیزی کم نشده بود.
انگار ابرهای سیاه احاطهاش کرده بودند و جیمین نگران بود جونگکوک هر لحظه سرش داد بکشد.ـ جونگکوک معذرت می خوام. راستش من اصلا حق ندارم سرت داد بزنم. فقط یکم به خاطر دردم کلافه شده بودم... دلم نمیخواد بیشتر از این زیر دینت برم. همینجوریشم بهم خیلی لطف کردی ولی فکر کردم باید خودم از پسش بربیام. حتی وقتی رفتم توی اتاق و گوشیو دیدم خیلی خجالت کشیدم. من فقط نمیخوام واست دردسر باشم...
جونگکوک به بم گفت بایستد و خودش هم ایستاد.
سمت جیمین برگشت و بعد از درآوردن ایربادزش گفت:
- چیزی داشتی میگفتی؟ حس کردم یه وزوزی کنار گوشمه.
نور خورشید روی صورتش و قطرات ریز عرقی که از شقیقهاش پایین میریخت میتابید و در چشم جیمین برق میزد.
شاید تا به حال درست دقت نکرده بود اما خطوط صورت جونگکوک بینقص به نظر میرسیدند؛ انقدر بینقص و غیرواقعی که باور نمیکرد کسی تا این حد بتواند زیبا باشد.
بم پای جیمین را بو کشید و او را به خودش برگرداند:
-آم...هیچی... داشتم میگفتم... چی داشتم میگفتم؟ آهان... خب... بابت رفتارم معذرت میخوام.
با خونسردی ایربادزش را سر جایش برگرداند و بعد از نیشخندی که به صورت جیمین کوبید راه افتاد و زیر لب گفت:
-اصلا مهم نیست.
جیمین دوباره خودش را به انها رساند:
-مطمئنی؟ ناراحتت نکردم؟
![](https://img.wattpad.com/cover/378502985-288-k522625.jpg)
YOU ARE READING
Mint Choco
FanfictionCouple: Kookmin Genre: Comedy, Romance, Writer: Maya Returner:Shadow Channel:Shadow's world خلاصه فیک: پارک جیمینبا استعداد رقص و آواز، در رویای ستاره شدن از روستا به پایتخت میاد تا شانس خودشو توی اودیشن امتحان کنه، قراره توی پایتخت یه کم سوغات...