داستان از نگاه پری
اپن الان چی گفت؟لعنتی.اجرای ما عالی بود.چطور تونست همچین چیزی بگه؟ازش متنفرم.ازهمشون
_بیخیال مرد اونا عالی بودن
لویی ازمون حمایت کرد.
_نظرمن این بود.دلم میخواد نظر پری هم بدونم.
زین گفت و به پری نگاه کرد.
_اجرای خوبی بود.ولی درحد یه مسابقه نبود.ب نظر من لیتل میکس توی اکس فاکتور خیلی بهتر اجرا کرد.مگه نه؟
پوزخند زد.
_این نظر شما بود و کسی هم اهمیت نمیده.نظرقطعی رو داورا میدن.
النا از گروهمون دفاع کرد.اون یه دختر کله شق که هرچی دلش میخواد میگه و این یکم دردسر سازه.
_اونا درحد این مسابقه نیستن.
زین حرف اون نامزد احمقشو تایید کرد.
وقتی که اون دهن گشادش رو بست به کیتی نگاه کردم که چشماش بارونی بود.از وقتی که زین رفته اون خیلی احساساتی شده و باکوچکترین چیزی غش میکنه.امیدوارم بادیدن پری کنار زین غش نکنه.چه شانسی گندی دارم که اسمم بااسم اون نامزد احمق زین یکیه...اووووووف!!!
داورا حرف میزدن ولی من تمام حواسم به کیتی بود که یه دفعه غش کرد.
واقعا ازت ممنونم خداجونم که همیشه برخلاف خواسته من عمل میکنی.
چشم غره رفتم و دویدم سمت کیتی.بدنش سرد بودو همهمه ی بدی توی سالن حاکم شده بود.قطعا کسی نمینه که برای چی غش کرد و این براشون تعجب اوره.
یهو یکی دوید سمت کیتی و بغلش کرد.وقتی سرمو بالا گرفتم دیدم اون کسی نیست جز نایل هوران!!!!یکی دیگه از عوضیای وان دایرکشن...
نمیدونم چرا ولی بخاطر زین از هر پنج تاشون بدم میاد.بهتر بود اسم گروهشونو میذاشتن وان دایرکشن عوضی....
نایل کیتی رو برد سمت اتاق تمرینمون و گذاشتش رو یه صندلی.
_برو براش اب بیار
داد زد.اون فکر کرده کیه؟اگه بخاطر کیتی نبود جوری جوابشو میدادم که تازندس برای هیچ دختری صداشو نبره بالا...
سرمو تکون دادم و رفتم اب اوردم.برگشتنی به یه جسم سفت برخورد کردم و تمام ابی که توی لیوان بود ریخت روی ...... هری استایلز؟؟!!!؟؟!!؟
_نمیتونی جلو ببینی؟
اون سرم داد کشید.اوه خدا!امروز نباید روز کل کل کردن بااین پنج تا دیوونه باشه !!!
_معذرت میخوام
من بدون اینکه بهش نگاه کنم اینو گفتم.
_معذرت خواهی تو تیشرت منو خشک نمیکنه
دوباره داد زدو منم یهو شجاع شدم و داد زدم.
_خب حالا چیزی نشده که....حالا هم اون هیکل گوریلیتو بکش کنار دوستم بهم نیاز داره
_چیزی نشده ؟ تیشرت من کاملا خیس شده
_برام مهم نیس .... برو کنار
_نمیرم تیشرت منو خیس کردی
_چیه؟میخوای برات خشکش کنم؟
_خشکش کن
_احمق....گمشو کنار گوریل
_یه بار دیگه به من بگی گوریل...
_چی ؟چیکار میکنی؟لباسمو خیس میکنی؟
_بدتر از اون
_اقای نمیدونم چی .... برو کنار رد شم .من تینجا وایسم که تیشرت تو خشک نمیشه
هردومون داد میزدیم که یه نفر اومد.
_چه خبرتونه؟حال ن دختره چطوره؟
اون خانم پرسید.
_نمیدونم.... این نمیرن کنار که برم پیش دوستم
من با کلافگی گفتم.
_هری برو کنار...بچه شدی؟
سر هری داد زد.سن هری تقریبا نصف سنش بود.
_اما اون...
_هرچی برو کنار
دوباره سرش داد زد.هری رفت کنار و من دوییدم سمت اتاق.پشت در که رسیدم یهو وایسادم.
کیتی داشت داد میزد اما سر کی؟؟؟؟؟
________________________________
رای و نظر رو فراموش نکنید^____^
YOU ARE READING
Bad Direction (1d fanfiction)
Fiksi Penggemarاونا میخواستن برای انتقام یه مسیر خوب انتخاب کنن! مسیری که فکر میکردن اگه به تهش برسن باعث میشه لذت انتقامو بچشن... فکر میکردن بهترین مسیرو میرن ولی نمیدونستن بدترین مسیر اتنخاب کردن!