Part 11

273 57 28
                                    

*Becky*
- من واقعا حال ندارم. الان چهل دقیقس داریم راه میریم .

غرغر کردم و خودمو رو زمین انداختم.

بکا که جلوتر از من راه میرفت برگشت و با چشم غرّه دست راستمو کشید تا بلند شم ، ولی من نمیخوام راه برم خسته شدم.

با چشمای نیمه باز داشتم به هری و نایل نگاه میکردم واسه همین نفهمیدم که بعد از اینکه نایل به هری نگاه کرد و پوزخند زد هری چشماشو ریز کرد یا براش چشم غرّه رفت ولی بعدش خندید و کیفشو از رو شونه هاش برداشت.

- پوووف. بلند شو دیگه زیاد نمونده.

بکا دوباره دستامو کشید بالا ولی چون زور من بیشتر بود نتونست منو بلند کنه.

یهو به این فکر کردم که الان که موهام که تازه تمیز شدن روی زمین خاکی چه بلایی سرشون میاد و خیلی سریع نشستم.

بکا یه دستش روی کمرش بود و از خندش معلوم بود که فهمید داشتم به چی فکر میکردم.

کش سرمو باز کردم و با دستام توی موهامو تمیز کردم که هری اومد و کیفمو گرفت و برد دست نایل و از قیافه نایل معلومه که اصلا از این قضیه خوشحال نیست. بکا پیش نایل رفت و کیف منو ازش گرفت. بکا برای نایل زبونشو در آورد و نایل براش اخم کرد.

هری رو به روی من طوری روی دو تا پاش نشست که پشتش به من بود.

- بیا

از لحن حرف زدنش معلوم بود که داره لبخند میزنه.
و تنها چیزی که به فکرم میرسه اینه که سواری اونم پشت هری حال میده من تاحالا این کارو انجام ندادم پس واسم جالبه.

پاشدم و پاهامو روی شونه هاش گذاشتم و با دستای بزرگ و سردش ران پاهامو گرفت (-_- الان داره چندشم میشه چه برسه به پارت +۱۸ :|)
تنم لرزید ولی بعد از اینکه از زمین بلند شد تقریبا دستاش گرم شدن و عادت کردم بهشون. احساس بزرگ بودن بهم دست داد چون از بالای سر هری همه چیز باحال تره حتی دیدن بکا و نایل که پشت ما و هر کدوم با دو تا کیف دارن راه میرن.

- من از همتون بزرگ ترَم

بلند داد زدمو هری دستشو از ران پام برداشت. یه لحظه احساس کردم که لذت اینکه هری بهم دست میزنه رو ازم گرفتن و احساس عجیبی داشتم و هری دستاشو توی جیبش کرد.

- دستاتو بنداز دور گردنم

هری خیلی آروم گفت و دستامو دور گردنش حلقه کردم.

۱۰ دقیقه از زمانیکه من روی شونه های هری بودم گذشت و همه ساکت بودن.

سرمو انداختم جلوی سر هری و موهام جلوی دید هریو گرفته بود.

- هری

سعی کردم لبخند بزنم ولی مطمعنا چیزی که اون روی صورت من میدید نارحتی بود چون سرم برعکس بود.

Immovable ( Harry Styles )Where stories live. Discover now