امپراطوری خانواده ی مالیک

قرداد من با شیطان

نگاه کوتاهی به چپتر قبل *

الیزابت برای تدریس سر کار میرود ولی حس خوبی ندارد. اونجا با پسر رئیسش اشنا میشود ولی متاسفانه این ملاقات زیاد طول نمیکشه چون اون پسر توسط یک پسر مو مشکی به قتل میرسه. قاتل جلوی روی ایزابت می ایستاده و ادعا میکنه برای اون قراردادی داره که نمیتونه ازش دریغ کنه

a deal with the devil

written by liam payne

داستان از نگاه زین

جلوی خانم اسنو ایستادم و لبخند ملیحی زدم. ولی متاسفانه لبخندم به چشم هام نرسید.

وقتی دیدم سکوت کرد اه کشید.

از مرگ میترسی خانم اسنو؟*ازش پرسیدم و روی میز نشستم و چاقومو توی میز فرو کردم

نه.*اون به سادگی جواب داد بدونه اینکه حتی پلک بزنه

چه دختر کوچوله ی شجاعی...*خنده ی کوتاهی کردم

زندگیت چی؟ برات ارزش داره؟*لبخند ملیحی زدم 

زندگی تو چی؟*سوال من رو با سوال جواب داد

اگر داشت الان جلوی تو نمی ایستادم...*شونه هامو بالا انداختم

زندگی انسانی که با یک قرص شاد میشه و با یک برگه از بین میره ارزش نجات دادن نداره..*اون گفت

لیام پین....توی کتاب می خوانی....*خندیدم

من کتاب میخوانم تو ادم میکشی.....برس سر اصل مطلب...*صورتش سرد بود

حد اقل حوصله سر بر نیستی....*شانه هامو انداختم بالا

...و می بینی که زمان زیادی هم ندارم...مثل تو....اونا این درو میشکنن و میان تو و میفهمند تو این کارو کردی...*اون دخترک استخوانی گفت

شروع کردم خندیدن

باهوشی ولی نه به اندازه ی کافی.....با بقیه فرق داری...هر دختر دیگه ای بود الان داشت گریه میکرد و التماس می کرد جونشو نجات بدم....*لبخند زدم

الان اینو تعریف بگیرم یا توهین....*ازم پرسید