اون دستشو روی دستم گذاشت:شروع کن.
بدنم هرلحظه داشت داغتر میشد.محل تماس پوست اون باپوستم به طرزوحشتناک و غیرقابل کنترلی مورمور میشد:میشه...
یه نفس عمیق کشیدم:میشه دستتو ازروی دستم برداری؟
مگی لبخند زد:نه! و باانگشتهاش فشارخفیفی به دستم وارد کرد:شروع کن
-شاید...شاید بهترباشه خودت اول شروع کنی.
-خیلی خوب.
اون بدون اینکه دست چپش رو ازروی دست من برداره بادست دیگه ش گوشیش رو ازتوی کیفش درآورد و یه آهنگ پلی کرد:
[There was a time when i was alone
Nowhere to go and no place to call home]
-من هیچوقت بهت نگفتم که...که اولین روزی که منو دیدی منتظریه شخص دیگه بودم یعنی...یعنی قرار بود اون یه قرار باشه اما...
لبخند تلخی زدو ادامه داد:الکس نیومد و بجاش تو اومدی.
[Peter pan that's what they call me
I promise that you'll never be lonely]
-نوبت توعه!
مگی گفت و حواس من رو ازآهنگی که درحال پخش شدن بود پرت کرد:برای همین گریه کرده بودی؟
-گریه نکرده بودم فقط به صورتم آب زده بودم...بجنب هری سعی نکن بحثو عوض بکنی.
[He sprinckled me in pixie dust and told me to belive
Believe in him and believe in me]
-منو شارلوت یه بچه داشتیم.
-چی؟؟؟
مگی باتعجب و وحشت پرسید و چشمهاشو گرد کرد:یعنی راستش قرار بود داشته باشیم امااون...خب موقعی که توی شکمش بود خودکشی کرد.
-بخاطربچه؟
[Run run lost boy,they say to me
Away from all of reality]
سرمو به نشونه ی تأیید تکون دادم.
[Never land is home to lost boys like me
And lost boys like me are free]
-ادامه بده.
ازاین بازی خوشم اومده بود.مگی چند لحظه مکث کردوسعی کرد نفس بکشه.بعد همونطورکه صداش میلرزید گفت:من ازخبرمرگ شارلوت متأثرنشدم.
-حدس میزدم.
-نه!
مگی محکم گفت و باعث شد جابخورم:اونطوری که تو فکر میکنی نیست.
نفس کشیدن براش سخت شده بود.میتونستم بغض تو گلوش رو احساس کنم:اون خوشبخت بود هری...من حتا -اگر یه روز به بهشت برم-توی بهشت هم به خوشبختی اون نخواهم بود...شارلوت زیبابود و هنرمند و باهوش و خدای من...خدای من...تو دوستش داشتی هری...تو دوستش داشتی و داری و خواهی داشت.
مگی سکوت کرد.آهنگ تموم شده بود.چندثانیه توی سکوت گذشت و بعد درست لحظه ای که شروع به حرف زدن کردم آهنگ جدیدی شروع شد:دیگه دوستش ندارم مارگارت![I'm holding on your rope
Got me ten feet off the ground]
----------
آهنگ اولlost boyازruth Bهستش
آهنگ دومapologizeازone republicوتوصیه میشه که به طور کامل این دومی رو گوش بدین تاکامل منظور داستانو بفهمین.
پ.ن:آهنگ اول بطور پراکنده نوشته شده چون قسمتی از آهنگ که نوشته نشده زیرگفتگوی مگی و هزاع محو میشه.
YOU ARE READING
Maggy,the planet of mine(2)
Fanficمن میدونم که همه چیزوسیاه وسفیدمیبینی. پس برات یه آسمون آبی شفاف میکشم:) -آبی،تروی سیوان-