Prologue

4.2K 135 4
                                    

همراه با تعداد زیادی از دانش اموزها توی کافه نشسته بودم منتظر وقت برای شروع . منو و مندی داشتیم در مورد برنامه ی جدیدمون صحبت میکردیم ناگهان ,کل کافه ساکت شد .دور و برمو نگاه کردم برای پیدا کردن دلیل اینکه چرا کل کافه ساکت شد .همه داشتن به سمت در نگاه میکردن .طولی نکشید که چشمام یه پسر با تتوهای پخش شده روی بازوهاش در ورودی کافه ایستاده بود.

موهای فرفریه قهوه ای که از دور هد بندهش به بیرون ریخته بود. اون دورتادور اتاق رو با یه قیافه ی نخوندنی نگاه کرد .وقتی که چشماش به من افتاد .نگاهامون به هم قفل شد .ما نگاهمون رو روی هم تا زمانی که یه قسمت از لبش به سمت بالا برای لبخند خم شد نگه داشتیم,و اون بهم چشمک زد. بعدش اون به دوستاش که اون سمت از کافه بودن علامت داد و همه به بحث های قطع شدشون برگشتن.

بالاخره نگاه خیرمو از راهی که اون رفته بود
برداشتم و به مندی نگاه کردم."اون کی بود؟" پرسیدم.

"نمیدونم ,ولی جذاب بود."اون جواب داد

"ولی خطرناک به نظر میرسید."من با احتیاط گفتم.

"ولی , یه کتاب رو از روجلدش قضاوت نمیکنن,درسته؟و اون بهت چشمک زد."اون با ارنجش برای اذیت کردنم سقلمه زد.

"اره,حالا هر چی."من سرخ شدمو با خنده خجالتی حوابش رو دادم.

*دینگ*زنگ کلاس به صدا درومد.

"هی,سر ناهار میبینمت،باشه؟"اون گفت و بلند شد.

"اره باشه پس میبینمت"من با یه لبخند کوچیک جوابشو دادمو حالا راهم رو به سمت اولین موقع برداشتم.و با اون همه اروم به سمت کلاس هاشون رفتن.

Harry Styles, The Bad Boy  [ⓟⓣ]Where stories live. Discover now