fakeliampayne: 👅می تونی بیای این طرفا؟ من دلم برای زبونت تنگ شده
niazkilam: هاااااش، من هنوز بعد از اتفاق فاکی توی پارتی یکشنبه بهوش نیومدم و الان دوشنبه اس. من حتی نمی تونم بدونم و فکر کنم که من چیکار کردم
fakeliampayne: عزیزم از اون اتفاق 3 روز میگذره
fakeliampayne: تو نمی تونی قطعا تا الان مرده باشی
fakeliampayne: و این کلماتی بودن که وقتی که تو من رو لخت روی تخت ول کردی
niazkilam: خب، من از گفتن این کلمه ها پشیمون نیستم، من خیلی سرگرم شدم!😉
fakeliampayne: آره خب این واقعا خوب بود وقتی که تو دیک من رو ساک زدی، تو خیلی بهت خوش گذشت مگه نه؟;)
niazkilam: خب.. منظورم اینه که..
fakeliampayne: و اون جوابش بله هست ;)
niazkilam: من نمی خوام اینو انکار کنم و تو یه دیک عالی داری، پس بیا رو راست باشیم. آره، بهم خوش گذشت😝
fakeliampayne: من می دونستم، حالا میای پیشم؟
niazkilam: نه، من امروز آزمون دارم
fakeliampayne: پس فردا چی؟
niazkilam: پس ما همدیگه رو می بینیم، فقط اگه اذیتم نکنی و هی نپرسی میای اونجا😑
fakeliampayne: مشکلی نیست😌
اینم چپتر زیام. خودتون رو کشتین از بس گفتین چپتر قبلی لری بود پس زیامش کو؟! :/
اینم زیام! میگم اگه دوس دارین نظر راجب ترجمه و این چیزا بگید. خوشحال میشم😄
وقتی چهار روز دیگه لی میشه 24 سالش😛
فرض کنین، این تدی بر کوچولو بشه 24 سالش*.* عزیزمممم عععااااارررر!
اگر با لی دوست بودید برای تولدش براش چی میگرفتین؟!
من زینو بسته بندی میکردم بهش میدادم😐
معلومه میخواستم بگم زیام ایز ریل!؟
YOU ARE READING
fuck boy | per. ✓
Fanfictionfakeliampayne : عکس لختی ؟ niazkilam : راستش برام فرقی نداره میدونید لیام بزرگترین فاک بوییـه که تا حالا دیدید. ©𝐅𝐚𝐤𝐞𝐳𝐚𝐢𝐧