Ep 08

3K 277 44
                                    

Flashback


-هي جونگ كوكا ميشه بريم اونجا؟
جيمين در حالي ك بازوي كوكي رو با جفت دستش گرفته بود گفت

+بيبي اون جا فقط يه دوچرخه هست.
كوكي سرشو به سر جيمين چسبوند.

-خوب عيب نداره من سوار ميشم.
جيمين حرفشو زد و خنديد.
كوكي سرشو خم كرد و جلو برد و لباي جيمين رو همون لحظه بوسيد

+هميشه بلدي چجوري قانعم كني!

جيمين روي پنجه ايستاد و سريع لباي كوكي  رو بوسيد
-مرسي لاو!

و سريع سمت دوچرخه دويد!

كوكي دستاشو توي جيبش گذاشت و اروم قدم برداشت و دوچرخه سواري جيمين رو نگاه كرد!

به سمت جيمين قدم برميداشت و وقتي ميديد ك جيمين چقدر خوشحاله خود به خود لبخندش نمايان ميشد

اينجا جايي ك هر وقت كوكي دلش ميگرفت با تهيونگ مي اومد
از دوران دبيرستان و كالج
پشت يكي از سيلوهاي اطراف شهر
يه جاي خلوت
اروم
بدون سر وصدا

-جيمين شيييييي
(كوكي داد ميزنه و دنبال جيمين مي دوعه)

-تو داري از عمد اروم ركاب ميزني؟!جيمين پاشو روي زمين گذاشت و دوچرخه و متوقف كردجونگ كوك جلو رفت و فرمون دوچرخه رو گرفت و چندثانيه ب چيم چيم زل زد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


-تو داري از عمد اروم ركاب ميزني؟!
جيمين پاشو روي زمين گذاشت و دوچرخه و متوقف كرد
جونگ كوك جلو رفت و فرمون دوچرخه رو گرفت و چندثانيه ب چيم چيم زل زد

-فقط بدون عاشقتم
فقط بدون هيچيو جز تو توي دنيام نميخوام
هميشه بمون!

جيمين از سرشو پايين انداخت و خنديد و دستشو روي دست كوكي گذاشت
جونگكوك جلوتر رفت و سرشو ب سر جيمين نزديكتر كرد و لباشو بوسيد.

End Of Flashback




جيمين خاطرات گذشته رو مرور ميكرد
دوراني ك كسي از رابطه شون خبر نداشت ر اونا چقد خوش بودن

زمان حال

صداي داد و بيداد وي و كوكي بلند شد
جيمين سريع از روي مبل بلند شد و رفت دم در

NFWMB (Jikook) +18Where stories live. Discover now