Flashback
يك فلش بك مهم"Jungkook's pov"
امشب همون شب كوفتيه ك همه چي بهم ريخت.
شبي ك مثلا جشن تولد تهيونگ بود و من ب دستور پدر ته مسئول برگذاريش بودم.
تقريبا همه چي داشت خوب پيش ميرفت!
صداي موزيك ONEUS- Valkyrie اينقد زياد بود ك حس ميكردم ساختمان ميلرزه.
جيمين بهم گفته بود ك امشبو نمياد چون توكيو نيست.
تهيونگ ك سرگرم دوستاش بود اصلا حواسش ب من نبود
ب اصرار وي ،جي رو هم دعوت كرده بودم!
اما هنوز خودشو نرسونده بود.ي ليوان از واين دستم گرفته بودم ك هرازگاهي يكمي ازشو ميخورم
تا ك چشمم رو از روي محتويات درون ليوان دستم گرفتم و بالا رو نگاه كردم چشمم خورد ب پسري ك واقعا نبايد نميديدم.
نوشيدني ك توي دهنم بود توي گلوم پرت شد و ب سرفه افتادم.
خداي من لي ته مين اينجا چيكار ميكنه؟!ي كت قهوه اي تنش كرده بود
و مثل هميشه درحد مرگ جذاب ب نظر ميرسيد.مطمئنم كار اون تهيونگ بي شعورعه
خودشم ميدونه ك نبايد اونو دعوت ميكرد.نبايد پاشو ب زندگيم باز ميكرد.
مرتيكه ي عوضي.
(زيرلب فحشي نثارش كردم و سريع رفتم سمتش.)ب عنوان ميزبان بايد ادبمو نشون ميدادم
پشتش ب من بود و داشت به سمت تهيونگ راه ميرفت
دستمو اروم ب شونه ش زدم و سرشو برگردوند.-اوه..جئون جونگ كوك؟تويي؟
نيشش رو باز كرد.
+اره.سلام ته مين.خيلي وقته همديگه رو نديديم.
-اوه عااام اره.خيلي خوشحالم ك ميبينمت.فكر ميكنم ك اينجا باشي.يهو اهنگ عوض شد و اهنگ Can u feel it -super junior پخش شد.
ته مين ب شوخي شروع ب رقص كرد و بلند بلند ميخنديد.
-اوه پسر...من بايد وي رو ببينم.لبخند فيكي زدم و سرمو خاروندم.
-من ميرم،بعدا ميبينمت.+اره.حتما!
نفسمو محكم بيرون دادم.
محيط ب شدت شلوغ شده بود ولي هنوز خبري از جي نبود.
گوشيمو برداشتم ك باهاش تماس بگيرم اما جواب نميداد.
YOU ARE READING
NFWMB (Jikook) +18
Fanfictionداستان درباره تشكيل روابط اشتباه..روابطي ك باعث فاش شدن رازهايي ميشه ك هيچوقت نبايدگفته ميشدن،هست. 🔞لطفا با توجه به درجه سني تون بخونين.🔞