Ep 13

2.1K 199 29
                                    

ادامه ي فلش بك پارت قبل
Song:Sweet lies by exo

جي تقلا ميكرد ك از زير تهيونگ بيرون بياد و مايل ها از خونه ي تهيونگ دور شه.تهيونگ اونو اذيت ميكرد و باهاش مثل يه پسر نوزده بيست ساله رفتار نميكرد

-خواهش ميكنم....بزار برم...(داد ميزد)
جي التماس ميكرد و بين ناله هاش حرفاش ميزد

تهيونگ انگشتاشو روي ورودي جي ميكشيد و به حرفاي پسر كوچيكتر توجهي نميكرد...ميدونست اگه امشب باهاش نخوابه براي هميشه اين فرصت رو از دست ميده!

با دست ديگه ش دهن جي رو گرفت و صداشو قطع كرد.

با وارد كردن عضوش به بدن ضعيف و كوچيك جي باعث شد جي دادي بزنه ك حتي دست هايي ك جلو دهنش بودن نتونن تمام صداي خروجي از دهنشو كاور كنن

رفته رفته تهيونگ پيش رفت و توي جي حركت ميكرد...اينقدر پيش رفت ك چشماي جي كم كم بسته شد و نهايتا بعد از گذشت كمتر از ده دقيقه از حال رفت و مثل ي جسد روي تخت افتاد.
تهيونگ متوجه بي هوشي پسر شد و سريع خودشو بيرون كشيد و بدن شل شده ي جي رو برگردوند و صداش زد.
+جي...جي..
دستاشو روي صورتش ميزد ك بلكه اون چشماشو باز كنه.
دستاي تهيونگ شروع ب لرزش كرد و اين بار بلندتر صداش زد.

+جي....جي چشماتو باز....باز باززز كن...خواهش ميكنم جي...باز كن چشاتو...

نخير...هيچ خبري از ب هوش اومدنش نبود.

تهيونگ ك از بيماري جي مطلع بود سريع متوجه ي گندي ك زده بود شد.
به دوستش مينهو ك دانشجوي پزشكي بود زنگ زد و سريع ب وضعيت پيش اومده رسيدگي كرد
*ميهنو همون جكسون خودمونه

اتاق خوابو مرتب كرد و لباساشو تنش كرد و يه دست لباس عادي هم ب تن جي پوشاند.طوري وانمود كرد كه اصلا اتفاقي نيومده.

نيم ساعتي نگذشت ك مينهو ب عمارت تهيونگ رسيد.

-چي شده؟چي باعث شده منو اين وقت شب بكشوني اينجا؟
مينهو متعجب ب وي نگاه كرد و منتظر پاسخ بود

+فقط بيا..دوستم حالش بد شده

مچ دست مينهو رو فشرد و اونو دنبال خودش كشوند.
سمت اتاق خواب طبقه بالا رفتن و در رو باز كرد
مينهو با يه پسرنوجوان ك روي تخت بي هوش شده مواجه شد

-خداي من...كيم تهيونگ اون فقط يه پسربچه س.
مينهو متوجه شد ك اين دو نزديكي داشتن اما هنوز علت بي هوش شدن و از حال رفتن پسر رو نميدونست.

NFWMB (Jikook) +18Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang