Part 6

1.1K 96 6
                                    


Couple :BoyXGirl, KookJin

Part 6

از گریه کردن سیر نشده بودو بی وقفه به چنگ زدنو خالی کردن درد قلبش روی سینه ی جونگکوک ادامه می‌داد...

از یه چیز خوشحال بود..جونگکوک پسش نزد..بغلش کرده بودو با نوازش های دستش لای موهاش آرامشو بهش تزریق میکرد..

صدای گریه‌هاش..چیزی که طاقت شنیدنشو نداشت..ناخواسته بغضش گرفته بود..دوباره خام شد؟..بازم گول رفتارهای به ظاهر مظلومانه اشو خورد؟...چرا این حس دلسوزی به همه‌ی تصمیماتش گند میزد..

چشماشو باز کردو با آهي اطرافشو نگاه کرد..جین رفته بود..اینقدر درگیر احساساتش بود که متوجه نشد دوست چندین سالش با دل شکسته و حال خراب از کنارش رفته..

دستشو از روی موهای هیونا برداشتو کمی خودشو عقب کشید..

هیونا با عکس العمل جونگکوک سریعا صاف نشستو با فرو بردن سرش به پایین، اشک چشماشو مخفی کرد..

جونگکوک نیم نگاهی به بدن لرزونو ظریفش انداختو از روی مبل بلند شد :" پاشو..دست و صورتتو بشور..با گریه چیزی حل نمیشه..

پالتو و وسایلشو برداشتو قبل رفتن دوباره نگاش کرد:" شب میام خونه..باید بریم خونه مامانم..پس تمیزو آماده باش..

همین...به همین راحتی تنهاش گذاشت..( نه به بغل کردنت..نه به این رفتارو حرفای سردت..جونگکوک چت شده، چرا نمی‌تونی عشقمو باور کنی..)..

قرار بود خونه ی مامانش برن؟ یعنی یونگمی و باباش هم میدونستن اون چجور آدمیه؟..چطور می‌تونست تو چشماشون نگاه کنه..با بغضی دوباره روی کاناپه سر خوردو بدنشو مچاله کرد..

...................

باید برای رسیدن به هدفش بیشتر تلاش می‌کرد..نباید درگیر احساساتو عواطف پوچی که بخاطر بعضی اتفاقا سراغش میومد میشد..

ماشینو با سرعت به سمت خونه جین روند و بعد از نیم ساعت علافی به مقصد رسید..

با صدای زنگ در رو به تهیونگ کرد:" ته..ببخشید من..میدونی که..حالم خوب نیست...میشه باز کنی؟

تهیونگ با آهی دردمند از کنار دوست زخم خورده اش بلند شد تا درو باز کنه..با دیدن جونگکوک اخمی کردو بعد از زدن دکمه آیفون رو به جین کرد:" اومد..من جای تو بودم راش نمیدادم..

جین به سختی از روی مبل بلند شدو سمت آشپزخونه رفت تا صورت داغونو گریونشو مخفی کنه..با صدای آرومی زمزمه کرد :" جای من نیستی..

Face Off (Season 2) | Complete Where stories live. Discover now