Writer: MKookie
Couple: Boy X Girl, KookJin, YoonMin
Part 15
پاهای سستش اجازه ی ایستادن نمیداد..روی زانو های خستش افتادو نگاه دقیقی به تاریکی ته دره انداخت.. این سیاهی بیکران برادرش رو بلعیده بودو راهی جز رفتن به ذهنش نمیرسید..
نمیتونست جیمین رو ول کنه.. اون آسیب دیده بود..باید زنده میموند..با قلب لرزون لبه ی پرتگاه نشستو به آرومی به پایین سر خورد..
........
جین با عجله به دستهای از افرادش نزدیک شد:" شما..چند نفر..با من بیاین.. پارک جیمین زخمی پایین دره اس..باید پیداش کنیم..
- بله قربان..
..................
نشسته به سمت پایین به نقطه ی نامعلومی که در تاریکی وحشتی به دلش راه میداد حرکت میکرد...گریه کنان دستای ظریفشو به زمین سردو خاکی میکشیدو پایین تر میرفت تا شاید برادر زخمیشو پیدا کنه.. هنوز خیلی حرفا داشت..هنوز زود بود برای خداحافظی..
بیشتر از نیم ساعت از افتادن جیمین گذشته بود ولی خبری از برادرش نبود..سرمای زمین به درون بدنش رخنه کرده بودو میلرزید..این لرزه بخاطر سرما بود یا ترس از دست دادن برادرش؟..
صدای افرادی که نزدیک میشدن رو واضح تر شنید..نور چراغ قوه ای مسیر رو به روشو روشن کرد، اما از ترس دیده شدن بدنش رو به سرعت روی زمین خمیده کرد..
اشکای صورتش با دردو بغض خفه شده یکی پس از دیگری ریخته میشد.. نباید خطایی ازش سر میزد، با احتیاط از کنار چشمش به فضای روشن شده زیر پاهاش خیره شد..
سراشیبی تیزی نبودو از علف زارو سنگ ریزه پوشیده شده بود ..ولی بازهم خبری از برادرش نبود..
- قربان..اینجا چیزی معلوم نیست..
- از اینجا منم میدونم که چیزی معلوم نیست احمق..باید پایین تر بریم..
هیونا با شنيدن اين حرف دوباره به حرکتش ادامه داد..لرزش دستاش اجازه نمیداد تا وزن بدنشو برای حفظ تعادلش تحمل کنه.. چند باری سر خوردو
YOU ARE READING
Face Off (Season 2) | Complete
FanfictionDo you still love me? 🎖 1. #Harsh 🎖 2. #girlxboy 🎖 2. #Criminal 🎖 8. #kookJin