20-Where's my green?

286 64 133
                                    

[سبزِ من کجاست؟]


باد خنکی که آروم می وزید باعث شده بود پرده اتاق کمی کنار بره و پرتوهای نور خورشید راهشون رو به اتاق و به چشم‌های دو پسر پیدا کنن.

نیازی به آلارم نبود چون لیام خود به خود همیشه ساعت ۶ بیدار می شد.

تمامِ شب، پسر مو مشکی بغلش بود و هنوز هم توی همون حالت بود. بهترین چیزی که هر روز صبح می تونست ببینه چهره پرستیدنی هنرمندش بود.

پسر رو آروم از بغلش خارج کرد و روی تخت گذاشت، گونشو بوسید و پتو شو روش کشید. امروز هم مجبور بود قبل از اینکه زین بیدار بشه، بره.

بعد خوردن قهوه، لباس‌هاش رو پوشید و قبل از رفتنش سری به لویی زد که بین ملافه ها گیر افتاده بود و مست خواب بود. لیام بابتِ این، خوشحال بود؛با اینکه لویی کمی غیرطبیعی شده بود ولی اوضاع از سال‌ اول خیلی بهتر بود.

موهاش رو کنار زد و پیشونیش رو بوسید و باعث شد پسر تکون بخوره.

مطمئناً تمام چیزی که میخواست خوشحالیِ پسرا بود.

.
.
.
.

مستقیم به استودیو، برای سر و سامون دادن به وضع آشفته اش،رفت. دیشب وقت نکرده بود درباره پیشنهاد همکاری به پسرا بگه، ولی امشب حتما باید می گفت.

وسایل خاک گرفته استودیو شو جابجا می‌کرد و به این فکر می کرد که اگه اون پول رو داشته باشه میتونه اینجا رو اساسی تغییر بده و شاید حتی ساختمونشو عوض کنه و یه  آکادمی کامل موسیقی بزنه که برای روحیه لویی هم خیلی بهتره.

ریچل برای قبول کردن یا نکردنِ پیشنهاد، دو روز به لیام وقت داده بود، یعنی فردا شب ریچل رو ملاقات می‌کرد و تصمیم نهاییشو بهش می گفت.

امروز هم باید به ام آی سیکس لعنتی میرفت! مشخصا لیام عاشق داستان های جنایی و کارآگاه بازی بود ولی نه طوری که باعث بشه از همه پنهان کاری کنه، حتی از نزدیک ترین کسانش!

چاره ای نداشت. سالها گذشته بود و این دروغ همینطور بزرگ و بزرگ تر می شد.

ز-سلام لی-یومِ من!

ل-سلام عشق! کاری داشتی؟

ز-می خواستم بگم امشب حتما خونه بیا.امشب دورهمیم.

قطعا فرصت خوبی بود تا قضیه رو با لویی و نایل در میون بذاره.

ل-باشه. حتما میام.

ز- منتظرتم.

ساعت نزدیکای ۸ بود که به خونه رسید.

لو-ه...های لیام!

لویی پای فوتبال لم داده بود و پاپ کرن پر دهنش بود پس به زور حرف می زد.

لی-چطوری داداش؟پس زین کجاس؟

Artist.Where stories live. Discover now