☆ Part 10

1K 198 22
                                    

گرگ سفیدی که مقابل تهیونگ و جونگکوک ایستاده بود بعد از چند دقیقه خیره شدن تو چشمهاشون به سرعت از اونجا رفت!
هردوشون اینقدر شوکه شده بودن که حتی نمیتونستن دنبال جین برن!

پسر گرگینه با چشمهای درشتش به تهیونگ نگاه کرد :

"ت...توام اون چیزی که من دیدمو دیدی؟"

پسر مو قرمز که هنوز هم به جای خالی گرگ سفید نگاه میکرد به آرومی تایید کرد :

"ا...اون واقعا آلفای سفید بود با چشمای بنفش؟"

"درسته چشماش بنفش بود...اما مگه آلفا های سفید چشماشون آبی نیست؟ "

تهیونگ حالا نگاهش رو به جونگکوک داد :

"باید بریم دنبالش...اگه بره تو منطقه ی اون بتا ها معلوم نیست چه اتفاقی براش میوفته! "

پسر مو قهوه ای دستش رو کمی بالا آورد:

"هیونگ...تو نباید بری اونجا! اونا تعدادشون زیاده! من میرم دنبالش! اگه تورو بگیرن نمیتونی تنها از پسشون بر بیای! "

"جونگکوک میدونی که بهت اعتماد ندارم! "

پسر کوچکتر با چشمهای طلایی رنگش به تهیونگ خیره شد :

"میخوام خودمو بهت ثابت کنم! میخوام اشتباهامو جبران کنم و ایندفه جینو نجات بدم! "

تهیونگ به جنازه ای که چند متری ازشون فاصله داشت نگاهی انداخت :

" تو این جنازه رو گمو گور کن! منم میرم دنبال جین! اگه تو بری میکشنت! "

جونگکوک چشمهاش رو کمی چرخوند :

"هیونگ! اونا خانواده ی منن که چند سال پیش منو طرد کردن! مطمئنم منو نمیکشن! پس تو جنازه رو ببر همون قبرستونی که کنار عمارتت ساختی! "

"فاک بهت جونگکوک! فقط اگه آلفای سفید منو نیاری خودم میکشمت! "

تهیونگ میدونست آلفای سفید همیشه جفت اصلیه آلفای سیاهه! و الان از همیشه مطمئن تر بود که جین برای همیشه به خودش تعلق داره!

میدونست رفتن به منطقه ی اون بتاها خیلی خطرناکه و اگه پاشو اونجا بزاره و اونها بگیرنش هیچوقت نمیتونه برگرده! جنگ تهیونگ دو رگه و اون بتاها دقیقا از زمانی شروع شد که پسر مو قرمز به اون دو برادری که بتاها طردشون کرده بودن پناه داد! و هرکدوم منطقه ای رو برای خودشون توی شهر علامت گذاری کردن و اگه هرکدومشون پاش رو تو منطقه ی دیگری میگذاشت صاحب اون منطقه اجازه ی این رو داشت تا اون شخص رو از بین ببره...

البته تهیونگ تنها بود و تعداد اون بتاها شاید به ۲۰ نفر هم میرسید! تهیونگ یک سلاح بسیار قوی ای داشت و اگه هوسوک و اون دوتا برادر بتا بهش کمک میکردن میتونست کل اون بتاهارو از بین ببره البته هنوز هیچکس از وجود اون سلاح که داخل زیر زمین عمارت تهیو‌نگ زندگی میکرد خبر نداشت..

Second Hybrid ✔Where stories live. Discover now