☆ Part 17

964 147 15
                                    

🔞
جین نگاهی به ماه زیبای بالای سرشون که به شدت میدرخشید انداخت:

"آ...آره ماه خیلی قشنگه!"

نمیدونست چرا بدنش اینقدر گرم شده و این گرمای لذت بخش هر لحظه بیشتر میشه!

درد کمی رو توی ناحیه شکمش حس کرد و بعد از مچاله کردن صورتش ناله ی کش داری زد!

پوزخند روی لب های تهیونگ هر لحظه شدید تر میشد و حالا مطمئن بود حسی که درون هردوشون در حال رشده یکسانه!

زبونش رو روی گردن جین کشید و پسر کوچکتر بلافاصله پشت گردنش رو به شونه ی تهیونگ چسبوند!

پسر بزرگتر همونطور که مک های عمیقی روی گردن جین میزد دستهاش رو زیر تیشرتش برد و مشغول نوازش پوست نرمش شد!

قفسه ی سینه ی هردوشون به شدت بالا و پایین میرفت و حالا بین هر نفسشون ناله ی خفیفی به گوش میرسید!

تهیونگ یک دستش رو از زیر لباس جین بیرون برد و با گرفتن افسار اسب جلوی حرکتش رو گرفت!

به سرعت از اسب پیاده شد و به جینی که حالا روی پیشونیش عرق های ریزی دیده میشد کمک کرد تا از آریس پیاده شه و روی زمین بایسته!

ثانیه ای طول نکشید که هردوشون لب های داغ همدیگرو به بازی گرفتن و هر لحظه بوسه ی عمیق تری رو به وجود آوردن!

بوسه ی گرم و شیرینی که برای هردوشون به شدت لذت بخش بود هر لحظه عمیق تر میشد و دست های تهیونگ باز هم راهشون رو به زیر لباس پسر کوچکتر پیدا کردن!

تهیونگ مشغول بازی با نیپل های جین شد و با باز شدن دهان جین از فرصت استفاده کرد و زبونش رو داخل دهان پسر کوچکتر انداخت!

طولی نکشید که به دلیل تموم شدن اکسیژن داخل ریه هاشون از هم جدا و مشغول بیرون آوردن لباس هاشون داخل جنگل تاریک و سرد شدن!

حالا هردوشون فقط باکسراشون رو به تن داشتن و عضو هاشون هر لحظه برآمده تر میشد!

جین دست هاش رو دور کردن تهیونگ حلقه کرد و با صدای خمار و ضعیفش گفت:

"م...من چم شده؟"

"چیزی نیست بیبی...امشب خودتو به من بسپار!"

بعد از تموم کردن جمله اش به سرعت لب های داغشون رو به هم رسوند و این بار علاوه بر بوسه ی عمیقشون گاز های محکمی از لب های پفی جین میگرفت و خونی که حالا خوش طعم تر از قبل به نظر میرسید رو مینوشید!

همونطور که یک دستش رو پشت گردن جین قرار داده بود دست دیگرش رو داخل باکسر پسر کوچکتر انداخت و با عضو برآمده اش بازی کرد!

صدای ناله هایی که از بین لب های جین به گوش میرسیدن هر لحظه بیشتر میشدن و لمس های تهیونگ روی عضوش هیچ کمکی برای پایین آوردن صداش نمیکرد!

Second Hybrid ✔Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang