عه وری متفاوت استوری ،عه پیور لجندری لاو بیت وین عن عیگل (ای کی ای سایمون) و عه کبوتر (ای کی ای لویی) . 🕊️💛💙🦅
Warnings ⚠️: chendesh content.
Don't fall in love with simon, he's taken .
اگه اصن یادتون نیس چیشد چون یساله آپ نکردم، نرید پارت قبلو بخونید اصن ربطی نداره به پارتای قبلی. قسمت های از دید سایمون کم یافت میشن، غنیمت بشمارید. ❤️ Song :( ti ti lik, ti ti lik) by cooler aabi
______________🕊️💙💛🦅______________
دانن سایمون :🦅
بازم یه روز خسته کننده و مضخرف دیگه، از رو تختم با ناله ی بلند و ابروهای توی هم پیچ خورده بلند شدم و بسمت آینه ی تمام شیشه ی دشووریِ رفتم. شت گندش بزنن گویان، تیشرتی که روش پر از انواع و اقسام لکه ها از جمله : خمیر دندون نعنایی سیگنال 24 ساعته ی 3D حاوی فلوراید برای جلوگیری از پوسیدگی لثه و دندان ، سس مایونز پرچرب و پر کلسترول حاوی روغن ترانس بیش از اندازه و سرطان زا، نوشابه ی زیرو و در نهایت رد بزرگ انگشتای پفکیم بود رو از تنم کندم و همونجا روی زمین پرتاب کردم تا بعدا یکی از این خدمتکارای بی عرضه ی مفت خور بیاد و حداقل برای پولی که میگیره یکم دولا بشه و بخودش سختی بده.
بعد از اینکه با شامپو سیر صحتِ مخصوص موهای خشک موهامو شستم به سمت اتاق لباسام رفتم و سوت زنان بفکر فرو رفتم که امروز که ظبط فینال مسابقس چی بپوشم که بچشم بیاد و توی دوربین ها مثل الماس بدرخشم. در کمدم رو باز کردم و به تمام لباس های داخلش خیره شدم.
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.
بعد از سی و پنج دقیقه کلنجار رفتن با مغزم، تیشرت سفید ساده ای رو با دودلی تمام برداشتم و پوشیدم و آماده ی رفتن به استدیو شدم.
همینکه به اتاق خودم توی استدیو رسیدم و بالاخره فرصت خوردن کیک تیتاپ و نوشابمو پیدا کردم، هاوی "(داور دیگه ی ایکس فکتور و یکی از دوستای صمیمی سایمون)"، پرید تو و با اون صدای نکرش بلند بلند جیغ و ویغ کرد که فکر میکنه امشب سیدنی قراره مسابقه رو ببره، کسی که خودش براش زنگ طلایی رو زده بود و من هر دفعه بدون استثنا سر تا پا شکلاتیش میکردم.
_ ه:هی چطوری عقاب پیر، میدونی که سیدنی من قراره ببره امشب؟ چه حالی داری ها؟ با خنده ی عریضی اینو گفت و نشیمن گاهشو روی میز عزیزم گذاشت و جا خوش کرد
س : هه ع به ظاهرم میاد برام اهمیتی داشته باشه؟ خنده روی لباش خشک شد و گفت
ه:ای بابا چته تو، چندین وقته تو خودتی،؟
س: میدونی چیه هاوی، (موسیقی غمگین و سیاه سفید شدن صفحه)، این دنیا دیگه بدرد نمیخوره،هه ع
ه: چی؟ وات دا؟
س: هه ع اینو گوش کن اینو گوش کن (سیا سفید شدن دوباره ی صفحه و آهنگ غمکین ویولن)، نگاه کردن کجکی از زیر با بغض
گفتیم اسمت چه بود؟ گفت دلبر که جان فرسود از او گفتیم مگه تو ام بلدی گف اسممه رفت... عین رفتن جان از بدن دیدم که جانم میرود
ه: چی زدی دیشب؟
س: هه ععع تو بیاااا و من..
اومدم جمله ی شکست عشقی خورده ی سوم رو بگم که هاوی کفش نوک تیزشو کوبوند به کتفم و نزاشت ادامه بدم.
ه:چندفعه بهت بگم نرو تو این پیجای تیک تاک و دابسمش، بعدشم تو که اصن عاشق نشدی، شدی؟ هر وقت عاشق شدی من میام تا صب جملات عارفانت رو گوش میدم، حالا ام پاشو بیا میخوایم ظبطو شروع کنیما بدو.
س_ کیک و نوشابه ای که حالا دیگه گاز نداشت و مزه ی آب قند میداد رو هورت کشیدم و خرده کیک هارو از لابه‌لای ریش های سفید و سیاهم تکوندم روی فرش تازه شسته شده و اونو کاملا به گند کشیدم.بعد از اینکه با رضایت به گندکاریم لبخند زدم کتمو برداشتم که از در برم بیرون که کسی با صدای ضعیفش صدام کرد و اجازه ی داخل شدن خواست.
ل: آقا؟ میتونم بیام داخل؟ ...
______________🦅💙💛🕊️______________
تو بی کانتینیود......
خداروشکر کنید که کم بود و انگشت سبابه تونو بیهوده خسته نکردم . شرمنده اگه بامزه نبود یا غلط دیکته ای داشت و زود اسکرول کردید که تموم شه🙏
ممنون از اینکه وقت طلاتونو به بنده اختصاص دادید. 🙏
