[ 13 ]

846 72 386
                                    

Vote⭐

| معتاد باش، به هرچیزی جز یه آدم!... |

!🚫°_° warning °_°🚫!
.
.
.

« دیوید؟ »

سکوت کرکننده ی بینمون رو میشکنم و صداش میزنم و منتظر یه واکنش از طرفش میمونم.
نمیتونم مطمئن باشم خوابه یا بیدار! از اونجایی که چند دقیقه ای هست که تنها چیزی که ازش دیدم، نفس های منظم و عمیقش و چشمهای بسته و صورت آرومش بوده!

« هوم؟ »

بدون اینکه به خودش زحمت باز کردن چشمها یا دهنش رو یا هرعکس العمل خاصی رو بده، با یه صدای نامفهوم از ته گلوش جوابم رو میده و منو متوجه بیدار بودنش میکنه.

با تردید نگاهش میکنمو یه مقدار توی آب جابه جا میشم.

سطح لیز وان مدام باعث سُر خوردن بدنم میشه و درحال حاضر، من هم مثل اون کاملا لم دادم و به دیواره ی وان تکیه زدم. بااین فرق که من کاملا هوشیارم اما اون هنوزم به شدت خوابش میاد و از حوله ای که روی لبه ی وان، پشت گردنش گذاشته، به عنوان یه بالش استفاده میکنه و حاضر نیست حتی لحظه ای، چشمهاشو باز کنه!

کش اومد دقایق رو وقتی درحال غرق شدن توی این سکوت و آرامشم دوست دارم، اما این خوشایند تر میشد اگه ذهنمم مثل محیط پیرامونم آروم میگرفت!
و درحال حاضر، بهترین فرصت رو برای آروم کردنش پیدا کردم!

بااینکه تصمیمم برای حرف زدن با دیوید قطعیه، اما مکثم برای گفتن ادامه ی‌ حرفم رو طولانی میکنم تا یه مقدار بیشتر به سوالی که قصد پرسیدنش رو دارم فکر کنم...

وقتی بیدار شدم، هنوز حتی به صبح نزدیک هم نشده بودیم و دیوید هم توی خواب عمیقش به سر میبرد. اما درهرصورت من دیگه احساس خستگی نمیکردم پس تصمیم گرفتم چند لحظه ای رو توی بیداری، به فردی که کنارم خوابیده بود فکر کنم!

در نتیجه ی تمام افکارم، فهمیدم که بیش از حد به دیوید احساس وابستگی میکنم و از صحبت کردن باهاش درباره ی رابطمون، واهمه دارم و میترسم که اون رو دلخور کنم، یا باعث‌ بهم خوردن رابطمون بشم.

هنوز نمیدونم که اون واقعا به من علاقه ای داره یانه، و نمیدونم با مطرح کردن این موضوع، قراره شاهد چه آینده ای برای رابطمون باشم!

درکل، سناریو های زیادی دراین مورد وجود نداره!
میدونم که دوست ندارم رابطم باهاش تموم بشه! حتی اگه نشه اسم چیزی که درحال حاضر بینمون هست رو یه رابطه ی واقعی گذاشت و بیشتر به یه وابستگی شدید و مزمن شبیه باشه!

توی بلاتکلیفی مطلق شناورم! یقین دارم همه ی اینا عواقب آینده نگر نبودن ما دونفره...

شاید باید قبول کنم هیچوقت سعی نکردم خواسته هامو به طور قطع مشخص کنم و هیچوقتم سعی نکردم بفهمم دقیقا از این رابطه چه توقعی دارم و میخوام چطور پیش بره!

Hai finito le parti pubblicate.

⏰ Ultimo aggiornamento: Nov 07, 2019 ⏰

Aggiungi questa storia alla tua Biblioteca per ricevere una notifica quando verrà pubblicata la prossima parte!

Don't Forget Me [ L.S / Z.M ]Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora