وقتی ازم گرفته شد زندگیم مثل یک برگه ی سفید با جوهری از رنگ تباهی و سیاهی بدشگونی رنگ شد..
اما من شانس پس گرفتنش رو داشتم...
کارمن!
'عزیزم مشکلی نداره که داری به خودت دروغ میگی'
هیچوقت نتونست بفهمه چقدر فریب دهنده است اما همه رو احمق فرض می کرد تا خوشگذرونی کنه...
کارمن!
خنده هاش شبیه به خدا بود و افکار شیطانیش منو زنده می کرد درحالی که بدنم رو به سمت نابودی کشوند زمزمه کرد
'نمی خوای مثل من باشی؟نمیخوای تمام چیزهایی که من دیدم رو ببینی؟'
می خواستم تا ابد بین بازوهام نگهش دارم اما دوباره پسش زدم...
'خداحافظ هیدن با ارزوی بهترین ها..هیچوقت نمی بخشمت!'
رنگ قرمز خونش روی ورقه های سیاه شده ی زندگیم با بخشندگی طراحی می کرد...
کارمن!
دوباره ازم گرفته شد...
YOU ARE READING
CARMEN |H.S|
Actionکارمن,فرشته ای متولد شده از شیاطین..اما ایا او می تواند شیطان اصلی را به زمان تولدش برگرداند؟ زمانی که چشم های یاقوتی سبز اش بدون هیچ گناهی می خندیدند؟! WARNING🚫>> |SEXUAL CONTENT|